تعریف آناتومی انسانی
آناتومی علمی است که در مورد بدن انسان صحبت میکند. این علم ساختمان بدن انسان و روابط بین اندامهای مختلف را بررسی می¬کند.
واژه آناتومی anatomy از دو واژه یونانی ana به معنی کالبد و جسم و tome به معنی شکافتن یا تشریح گرفته شده است.
در آناتومی وقتی صحبت از یک قسمت بدن می¬شود به آن آناتومی موضعی گویند.
-
تاریخچـه آناتومی
شروع علم آناتومی از یونان باستان است. در یونان باستان علم آناتومی تحت تأثیر افکار مختلف رشد کرد و ایده آلیسم و رئالیسم عقاید خود را درباره آن بروز میدادند.
اولین فردی که در یونان باستان در آناتومی موفقیتهائی بدست آورد و به نوشتن کتابی نیز در این مورد همّت گماشت هراکلیتوس بود. او اولین فردی بود که از مغز به عنوان مرکزی برای کنترل حواس نام برد. یک دانشمند دیگر یونان باستان که در آناتومی موفقیتهائی بدست آورد، بقراط بود.
او اشتباهاتی نیز مرتکب شد از جمله اینکه معتقد بود در درون رگها هوا جریان دارد. بقراط نتوانست فرق و تفاوتی بین تاندونها و رگها قائل شود.
افلاطون معتقد بود بدن انسان به وسیله مغز، قلب، جگر اداره می¬شود.
ارسطو مرید افلاطون و معلم اسکندر در آناتومی نظراتی ندا شت ولی اولین کسی بود که در مورد جنین حیوانات با ساختمان بدن آنها مقایسه¬هائی انجام داد.
در دوره اسکندر، آناتومی نیز مانند سایر علوم پیشرفت بسیار نمود و دانشمندانی در این قسمت ظهور کردند که بزرگترین آنها عبارتند از: هروفیلوس که به آناتومی به عنوان یک علم مستقل نگریست. او تاندون و عصب را شناخت و بین سرخرگها و سیاهرگها تفاوت قائل شد.
دیگر دانشمند این دوره اراسیس تراتوس بود که برای اولین بار اعصاب حسی و حرکتی را شناخت و انقباض عضلانی را نیز تفسیر کرد. او تئوری هایی در مورد حرکت اظهار کرد که تا قرن هفدهم نیز مورد قبول بود.
-
آناتومی در رُم باستان
معروفترین دانشمند این دوره جالینوس،فیلسوف بیولوژیست، پزشک، آناتومیست، فیزیولوژیست بزرگ میباشد. او برای اولین بار استخوانها و مفاصل را طبقهبندی کرد و قسمتهای مختلف مغز را تشخیص داد. اشتباه او در این بود که هرچه در بدن حیوانات میدید در وجود انسانها نیز بدنبال آن بود. اشتباهات جالینوس در دوره رنسانس مشخص شد.
-
آناتومی در قرون میانه
بزرگترین دانشمند این دوره ابنسینا بود. او نویسنده بیش از یکصد اثر بود که اصلیترین آنها کتاب قانون در طب است. این کتاب شامل تمام مطالب ارزشمند آناتومی و فیزیولوژی که مورد قبول بقراط، ارسطو و جالینوس نیز قرار گرفته بود، میباشد. کتاب قانون در طب تا قرن هفدهم میلادی منبع دانش کلیه پزشکان در شرق و غرب بود.
-
آناتومی در دوره رنسانس
بزرگترین دانشمندان این دوره عبارتند از: لئونارد داوینچی که ابتدا بخاطر کارهای هنری به آناتومی روی آورد و بعدها با نظر یک دانشمند آناتومیست به این رشته نگریست.
وزالیوس که اجساد بیشماری را تشریح کرد و با انتشار یک کتاب، انقلابی در آناتومی بوجود آورد.
ویلیام هاروی که در قرن هفدهم گردش خون را کشف کرد و همین کشف باعث اکتشافات بعدی و پیشرفتهای سریعی شد.
تقسیمات آناتومی انسانی
۱٫ آناتومی درشت:
شناخت بدن انسان را بدون استفاده از میکروسکوپ گویند.
۲٫ آناتومی میکروسکوپی:
شناخت بدن انسان را با استفاده از میکروسکوپ گویند.
۳٫ آناتومی تکاملی:
که شناخت بدن انسان را از تولد تا سالخوردگی گویند.
قسمتهای مختلف بدن انسان در علومی که زیرشاخه های آناتومی هستند مورد بررسی قرار میگیرند، مانند استخوان شناسی که شناخت استخوانهای بدن انسان است.
ـ عضله شناسی که شناخت عضلات بدن انسان است.
ـ احشا شناسی که شناخت دستگاههای گوارش، تولید مثل و تنفس است.
ـ مفصل شناسی که در مورد مفاصل بدن صحبت می کند.
ـ غدد شناسی که در مورد غدد مترشحه داخلی صحبت می کند.
سطـوح تشریحی بدن انسان
جهت مطالعه بهتر آناتومی سطوحی فرضی را در نظر میگیریم که بدن انسان و یا یک قسمت از بدن را به دو نیمه تقسیم می کنند. این سطوح
عبارتند از:
۱٫ سطح سهمی:
سطحی است فرضی که بدن انسان را به دو نیمه چپ و راست تقسیم می کند.
۲٫ سطح عرضی یا نمائی:
سطحی است فرضی که بدن انسان را به دو نیمه قدامی (جلوئی) و خلفی (عقبی) تقسیم میکند.
۳٫ سطح افقی:
سطحی است فرضی که بدن انسان را به دو نیمــه فوقانی و تحتــانی تقسیم می کند.
این سطوح ممکن است که در مورد یک قسمت از بدن به کار گرفته شوند.
برای مثال یک سطح سهمی ممکن است قلبی را که در حالت آناتومیکی یعنی به همان صورتی که در بدن انسان قرار دارد، به دو نیمه چپ و راست تقسیم کند.
شناخت برشها و نحوه آنان جهت مطالعه اطلس آناتومی کمک بسیار خوبی برای ما می باشد.
نشان دادن موقعیت اندامهای بدن انسان
جهت نشان دادن موقعیت اندامهای مختلف بدن انسان از واژههائی استفاده می¬کنیم. این واژه¬ها علاوه بر نشان دادن محل و موقعیت اندامهای مختلف در کل بدن انسان، موقعیت آنها را نسبت به هم نیز روشن میکننــد. این واژهها نسبت به وضعیت تشــریحی (وضعیت تشریحی ایستاده) به کار برده میشوند و عبارتند از:
ـ قدامی: به معنی جلوئی و یا نزدیک به قسمت جلوئی بدن است. مثال:
جناغ سینه در قسمت قدامی قفسه سینه قرار دارد.
ـ خلفی:
به معنی عقبی و یا نزدیک به قسمت عقبی بدن است. مثال: مهرههای پشتی در قسمت خلفی قفسه سینه قرار دارند.
ـ فوقانی:
به معنی نزدیک به سر یا انتهای فوقانی بدن است. مثال: انتهای فوقانی استخوان ران در مفصل ران شرکت می¬کند.
ـ تحتانی:
به معنی نزدیک به پا یا انتهای تحتانی بدن است. مثال: انتهای تحتانی استخوان ران در مفصل زانو شرکت می¬کند.
ـ خارجی:
به معنی دور از خط میانی بدن یا وسط بدن (به طرف راست یا چپ) است.
مثال:
استخوان زند اعلا در قسمت خارجی زند اسفل قرار دارد.
ـ داخلی یا میانی:
به معنی نزدیک به خط میانی بدن است. مثال: استخوان زند اسفل در سمت داخلی استخوان زند اعلا قرار دارد.
ـ سطحی:
به معنی نزدیک به سطح بدن (نزدیک به پوست) است. مثال: عضله دو سر بازو سطحی¬تر از عضله بازوئی قدامی است.
ـ عمقی:
به معنی دور از سطح بدن (دور از پوست) است. مثال: عضله بازوئی قدامی عمقی-تر از عضله دو سر بازو است.
ـ داخلی:
به معنی داخل یا درون است. مثال: سطح داخلی مجاری ادراری توسط بافت پوششی پوشیده شده است.
ـ خارجی: به معنی خارج یا خارجی است. مثال: سطح خارجی استخوان به وسیله ضریع پوشیده شده است.
چند واژه نیز فقط برای اندامهای فوقانی و تحتانی (دستها و پاها) کاربرد دارند و عبارتند از: نزدیک به تنه، عبارتی است که برای اشاره به قسمتهائی نزدیک به تنه به کار میرود. مثال: انتهای نزدیک به تنه در استخوان بازو به کتف متصل میشود.
دور از تنه:برای اشاره به قسمتهائی است که به تنه دورتر میباشند. مثال: دور از تنه در استخوان بازو با استخوانهای ساعد مفصل میشود.
عبارتهای کف دستی و کف پائیو پشت دستی و پشت پائی: جهت نشان دادن سطوح مختلف قسمتهای تشکیلدهنده دستها و پاها به کار میروند.
حفرات بدن انسان
در بدن انسان حفراتی قرار دارند که اعضای مختلف بدن انسان را در خود جای داده¬اند. این حفرات همگی به یک اندازه نیستند و محتویات آنها نیز به یک اندازه نیست. این حفرات عبارتند از:
* حفره جمجمهای: حفره¬ای است که بوسیله استخوانهای جمجمه بوجود میآید و قسمت اعظم دستگاه عصبی مرکزی را در خود جای میدهد و یا بهتر است بگوئیم از قسمت اعظم دستگاه عصبی محافظت میکند.
* حفره مهرهای: این حفره از روی هم قرار گرفتن سوراخ مهرهها بوجود میآید و در قسمت خلفی بدن قرار گرفته است. نخاع در حفره مهرهای قرار دارد و بوسیله آن حفظ و نگهداری میشود.
* حفره سینهای: حفره سینهای همان قفسه سینه است که بوسیله دندهها، مهرههای پشتی و جناغ سینه بوجود آمده و از قلب و ششها نگهداری میکند.
* حفره شکمی ـ لگنی: این حفره در قسمت تحتانی حفره سینهای قرار گرفته است. حفره شکمی ـ لگنی احشاء را درون خود جای داده است. این حفره بوسیله عضله دیافراگم از حفره سینهای جدا شده است.
ساختار بدن انسان
بدن انسان سازمانی بسیار دقیق و پیچیده دارد. ابتدائیترین ساختار این سازمان پیچیده سلول است. به عبارت دیگر سلول کوچکترین ساختار بدن است که توانائی انجام تمام فعالیتهائی را که به حیات منجر میشود، دارا میباشد.
ساختار بعدی بدن انسان بافت نامیده میشود. بافت مجموعهای از سلولها است که ساختمانی مشابه داشته و یک وظیفه را به انجام میرسانند. بافتهای بدن انسان به چهار گروه اصلی تقسیم میشوند که عبارتند از: بافت پوششی، بافت همبند، بافت عضلانی، بافت عصبی.
ساختار بعدی اندام یا عضول است که از کنار هم قرار گرفتن بافتهائی که وظیفهای در جهت هم را به انجام میرسانند، بوجود آمدهاند. قلب یک عضو است. شش یک عضو است و …
ساختار بعدی بدن انسان دستگاه است. دستگاه از دو یا چند عضو بوجود آمده است. مانند دستگاه گوارش.
از کنار هم قرار گرفتن دستگاههای مختلف، بدن انسان بوجود میآید. بنابراین ساختار بدن انسان را میتوان بدین ترتیب خلاصه نمود:
سلول–> بافت–> عضو یا اندام–> دستگاه–> بدن انسان.
سلول
کوچکترین واحــد ساختمانی بدن انسان که قادر به انجام تمام اعمال حیاتی است، سلول نامیــده می¬شود. سلولها از نظر ساختمانهای ظاهری و عمل با هم تفاوت دارند. لازم به ذکر است که تفاوتها به اعمال حیاتی سلولها ارتباط پیــدا نمی¬کننــد. حدود ۳/۱ سلولهای بدن را گلبولهای سرخ تشکیل می¬دهند.
تقریباً تمام سلولهای بدن انسان در اندازه میکروسکوپی هستند. قطر سلولها بین ۵/۷ میکرون (گلبولهای سرخ) تا ۳۰۰ میکرون (سلول جنسی زن) می¬باشد.