تعریف آناتومی انسانی

تعریف آناتومی انسانی

 

آناتومی علمی است که در مورد بدن انسان صحبت میکند. این علم ساختمان بدن انسان و روابط بین اندامهای مختلف را بررسی می¬کند.
واژه آناتومی anatomy از دو واژه یونانی ana به معنی کالبد و جسم و tome به معنی شکافتن یا تشریح گرفته شده است.
در آناتومی وقتی صحبت از یک قسمت بدن می¬شود به آن آناتومی موضعی گویند.

  • تاریخچـه آناتومی

شروع علم آناتومی از یونان باستان است. در یونان باستان علم آناتومی تحت تأثیر افکار مختلف رشد کرد و ایده آلیسم و رئالیسم عقاید خود را درباره آن بروز میدادند.

اولین فردی که در یونان باستان در آناتومی موفقیتهائی بدست آورد و به نوشتن کتابی نیز در این مورد همّت گماشت هراکلیتوس بود. او اولین فردی بود که از مغز به عنوان مرکزی برای کنترل حواس نام برد. یک دانشمند دیگر یونان باستان که در آناتومی موفقیتهائی بدست آورد، بقراط بود.

او اشتباهاتی نیز مرتکب شد از جمله اینکه معتقد بود در درون رگها هوا جریان دارد. بقراط نتوانست فرق و تفاوتی بین تاندونها و رگها قائل شود.

افلاطون معتقد بود بدن انسان به وسیله مغز، قلب، جگر اداره می¬شود.
ارسطو مرید افلاطون و معلم اسکندر در آناتومی نظراتی ندا شت ولی اولین کسی بود که در مورد جنین حیوانات با ساختمان بدن آنها مقایسه¬هائی انجام داد.

در دوره اسکندر، آناتومی نیز مانند سایر علوم پیشرفت بسیار نمود و دانشمندانی در این قسمت ظهور کردند که بزرگترین آنها عبارتند از: هروفیلوس که به آناتومی به عنوان یک علم مستقل نگریست. او تاندون و عصب را شناخت و بین سرخرگها و سیاهرگها تفاوت قائل شد.

دیگر دانشمند این دوره اراسیس تراتوس بود که برای اولین بار اعصاب حسی و حرکتی را شناخت و انقباض عضلانی را نیز تفسیر کرد. او تئوری هایی در مورد حرکت اظهار کرد که تا قرن هفدهم نیز مورد قبول بود.

  • آناتومی در رُم باستان

 

معروف­ترین دانشمند این دوره جالینوس،فیلسوف بیولوژیست، پزشک، آناتومیست، فیزیولوژیست بزرگ می­باشد. او برای اولین بار استخوانها و مفاصل را طبقه­بندی کرد و قسمتهای مختلف مغز را تشخیص داد. اشتباه او در این بود که هرچه در بدن حیوانات می­دید در وجود انسانها نیز بدنبال آن بود. اشتباهات جالینوس در دوره رنسانس مشخص شد.

  • آناتومی در قرون میانه

بزرگترین دانشمند این دوره ابن­سینا بود. او نویسنده بیش از یکصد اثر بود که اصلی­ترین آنها کتاب قانون در طب است. این کتاب شامل تمام مطالب ارزشمند آناتومی و فیزیولوژی که مورد قبول بقراط، ارسطو و جالینوس نیز قرار گرفته بود، می­باشد. کتاب قانون در طب تا قرن هفدهم میلادی منبع دانش کلیه پزشکان در شرق و غرب بود.

  • آناتومی در دوره رنسانس

بزرگترین دانشمندان این دوره عبارتند از: لئونارد داوینچی که ابتدا بخاطر کارهای هنری به آناتومی روی آورد و بعدها با نظر یک دانشمند آناتومیست به این رشته نگریست.

وزالیوس که اجساد بی­شماری را تشریح کرد و با انتشار یک کتاب، انقلابی در آناتومی بوجود آورد.

ویلیام هاروی که در قرن هفدهم گردش خون را کشف کرد و همین کشف باعث اکتشافات بعدی و پیشرفتهای سریعی شد.

تقسیمات آناتومی انسانی

۱٫ آناتومی درشت:

شناخت بدن انسان را بدون استفاده از میکروسکوپ گویند.

۲٫ آناتومی میکروسکوپی:

شناخت بدن انسان را با استفاده از میکروسکوپ گویند.

۳٫ آناتومی تکاملی:

که شناخت بدن انسان را از تولد تا سالخوردگی گویند.

قسمتهای مختلف بدن انسان در علومی که زیرشاخه های آناتومی هستند مورد بررسی قرار میگیرند، مانند استخوان شناسی که شناخت استخوانهای بدن انسان است.

ـ عضله شناسی که شناخت عضلات بدن انسان است.

ـ احشا شناسی که شناخت دستگاههای گوارش، تولید مثل و تنفس است.

ـ مفصل شناسی که در مورد مفاصل بدن صحبت می کند.

ـ غدد شناسی که در مورد غدد مترشحه داخلی صحبت می کند.

آناتومی چیست؟
تعریف واژه آناتومی چیست
آشنایی با آناتومی انسان

سطـوح تشریحی بدن انسان

جهت مطالعه بهتر آناتومی سطوحی فرضی را در نظر میگیریم که بدن انسان و یا یک قسمت از بدن را به دو نیمه تقسیم می کنند. این سطوح

عبارتند از:

۱٫ سطح سهمی:

سطحی است فرضی که بدن انسان را به دو نیمه چپ و راست تقسیم می کند.

۲٫ سطح عرضی یا نمائی:

سطحی است فرضی که بدن انسان را به دو نیمه قدامی (جلوئی) و خلفی (عقبی) تقسیم میکند.

۳٫ سطح افقی:

سطحی است فرضی که بدن انسان را به دو نیمــه فوقانی و تحتــانی تقسیم می کند.

این سطوح ممکن است که در مورد یک قسمت از بدن به کار گرفته شوند.

برای مثال یک سطح سهمی ممکن است قلبی را که در حالت آناتومیکی یعنی به همان صورتی که در بدن انسان قرار دارد، به دو نیمه چپ و راست تقسیم کند.

شناخت برشها و نحوه آنان جهت مطالعه اطلس آناتومی کمک بسیار خوبی برای ما می باشد.

نشان دادن موقعیت اندامهای بدن انسان

جهت نشان دادن موقعیت اندامهای مختلف بدن انسان از واژههائی استفاده می¬کنیم. این واژه¬ها علاوه بر نشان دادن محل و موقعیت اندامهای مختلف در کل بدن انسان، موقعیت آنها را نسبت به هم نیز روشن میکننــد. این واژهها نسبت به وضعیت تشــریحی (وضعیت تشریحی ایستاده) به کار برده میشوند و عبارتند از:

ـ قدامی: به معنی جلوئی و یا نزدیک به قسمت جلوئی بدن است. مثال:

جناغ سینه در قسمت قدامی قفسه سینه قرار دارد.

ـ خلفی:

به معنی عقبی و یا نزدیک به قسمت عقبی بدن است. مثال: مهرههای پشتی در قسمت خلفی قفسه سینه قرار دارند.

ـ فوقانی:

به معنی نزدیک به سر یا انتهای فوقانی بدن است. مثال: انتهای فوقانی استخوان ران در مفصل ران شرکت می¬کند.

ـ تحتانی:

به معنی نزدیک به پا یا انتهای تحتانی بدن است. مثال: انتهای تحتانی استخوان ران در مفصل زانو شرکت می¬کند.

ـ خارجی:

به معنی دور از خط میانی بدن یا وسط بدن (به طرف راست یا چپ) است.

مثال:

استخوان زند اعلا در قسمت خارجی زند اسفل قرار دارد.

ـ داخلی یا میانی:

به معنی نزدیک به خط میانی بدن است. مثال: استخوان زند اسفل در سمت داخلی استخوان زند اعلا قرار دارد.

ـ سطحی:

به معنی نزدیک به سطح بدن (نزدیک به پوست) است. مثال: عضله دو سر بازو سطحی¬تر از عضله بازوئی قدامی است.

ـ عمقی:

به معنی دور از سطح بدن (دور از پوست) است. مثال: عضله بازوئی قدامی عمقی-تر از عضله دو سر بازو است.

ـ داخلی:

به معنی داخل یا درون است. مثال: سطح داخلی مجاری ادراری توسط بافت پوششی پوشیده شده است.

 

ـ خارجی: به معنی خارج یا خارجی است. مثال: سطح خارجی استخوان به وسیله ضریع پوشیده شده است.

چند واژه نیز فقط برای اندامهای فوقانی و تحتانی (دستها و پاها) کاربرد دارند و عبارتند از: نزدیک به تنه، عبارتی است که برای اشاره به قسمتهائی نزدیک به تنه به کار می­رود. مثال: انتهای نزدیک به تنه در استخوان بازو به کتف متصل می­شود.

دور از تنه:برای اشاره به قسمتهائی است که به تنه دورتر می­باشند. مثال: دور از تنه در استخوان بازو با استخوانهای ساعد مفصل می­شود.

عبارتهای کف دستی و کف پائیو پشت دستی و پشت پائی: جهت نشان دادن سطوح مختلف قسمتهای تشکیل­دهنده دستها و پاها به کار می­روند.

نشان دادن موقعیت اندامهای بدن انسان
صفحات_کالبد
حفرات بدن انسان

حفرات بدن انسان

در بدن انسان حفراتی قرار دارند که اعضای مختلف بدن انسان را در خود جای داده¬اند. این حفرات همگی به یک اندازه نیستند و محتویات آنها نیز به یک اندازه نیست. این حفرات عبارتند از:

* حفره جمجمهای: حفره¬ای است که بوسیله استخوانهای جمجمه بوجود میآید و قسمت اعظم دستگاه عصبی مرکزی را در خود جای میدهد و یا بهتر است بگوئیم از قسمت اعظم دستگاه عصبی محافظت میکند.

 

* حفره مهرهای: این حفره از روی هم قرار گرفتن سوراخ مهرهها بوجود میآید و در قسمت خلفی بدن قرار گرفته است. نخاع در حفره مهرهای قرار دارد و بوسیله آن حفظ و نگهداری میشود.

 

* حفره سینهای: حفره سینهای همان قفسه سینه است که بوسیله دندهها، مهرههای پشتی و جناغ سینه بوجود آمده و از قلب و ششها نگهداری میکند.

 

* حفره شکمی ـ لگنی: این حفره در قسمت تحتانی حفره سینهای قرار گرفته است. حفره شکمی ـ لگنی احشاء را درون خود جای داده است. این حفره بوسیله عضله دیافراگم از حفره سینهای جدا شده است.

ساختار بدن انسان

ساختار بدن انسان

بدن انسان سازمانی بسیار دقیق و پیچیده دارد. ابتدائی­ترین ساختار این سازمان پیچیده سلول است. به عبارت دیگر سلول کوچکترین ساختار بدن است که توانائی انجام تمام فعالیتهائی را که به حیات منجر می­شود، دارا می­باشد.

ساختار بعدی بدن انسان بافت  نامیده می­شود. بافت مجموعه­ای از سلولها است که ساختمانی مشابه داشته و یک وظیفه را به انجام می­رسانند. بافتهای بدن انسان به چهار گروه اصلی تقسیم می­شوند که عبارتند از: بافت پوششی، بافت همبند، بافت عضلانی، بافت عصبی.

ساختار بعدی اندام یا عضول است که از کنار هم قرار گرفتن بافتهائی که وظیفه­ای در جهت هم را به انجام می­رسانند، بوجود آمده­اند. قلب یک عضو است. شش یک عضو است و …

ساختار بعدی بدن انسان دستگاه است. دستگاه از دو یا چند عضو بوجود آمده است. مانند دستگاه گوارش.

از کنار هم قرار گرفتن دستگاه­های مختلف، بدن انسان بوجود می­آید. بنابراین ساختار بدن انسان را می­توان بدین ترتیب خلاصه نمود:

سلول–>  بافت–>  عضو یا اندام–>  دستگاه–>  بدن انسان.

ساختمان سلول

سلول

کوچکترین واحــد ساختمانی بدن انسان که قادر به انجام تمام اعمال حیاتی است، سلول نامیــده می¬شود. سلولها از نظر ساختمانهای ظاهری و عمل با هم تفاوت دارند. لازم به ذکر است که تفاوتها به اعمال حیاتی سلولها ارتباط پیــدا نمی¬کننــد. حدود ۳/۱ سلولهای بدن را گلبولهای سرخ تشکیل می¬دهند.
تقریباً تمام سلولهای بدن انسان در اندازه میکروسکوپی هستند. قطر سلولها بین ۵/۷ میکرون (گلبولهای سرخ) تا ۳۰۰ میکرون (سلول جنسی زن) می¬باشد.

 

 

ساختمان سلول

ایده¬ها در مورد ساختمان سلول با گذشت سالها دستخوش تغییرات بسیار شده است. بیولوژیستهای اولیه به سلول به عنوان کیسه¬هائی غشاءدار و ساده که شامل مقداری مایع و چند ذره شناور است، می¬نگریستند. امروز ثابت شده است که ساختمان سلول بسیار پیچیده¬تر از اینهاست. یک سلول شامل یک غشاء سطحی (غشاء سیتوپلاسمی) در بیرون و یک ساختمان نسبتاً بزرگ در مرکز بنام هسته و یک ماده کلوئیدی بنام سیتوپلاسم، بین دو قسمت یادشده می-باشد. صدها و یا هزاران ارگانل نیز در سیتوپلاسم وجود دارند. بطور اختصار قسمتهای اصلی یک سلول عبارتند از:

۱- غشاء سلول

۲- هسته

۳- سیتوپلاسم

۴- اندامکها (ارگانلها)

۱) غشاء سلول

غشاء سلول به علت اینکه سیتوپلاسم را در میان می¬گیرد غشاء سیتوپلاسمی نیز خوانده می-شود. در ساختمان غشاء سلول لیپید، پروتئین، و مواد قندی وجود دارد. در حقیقت غشاء سلول یک لایه دوطبقه چربی است که پروتئینها و مواد قندی نیز در آن قرار دارند. قسمت عمده چربی¬های غشاء سلول فسفولیپید است. پروتئینهای غشاء در تمام عرض غشاء وجود دارند. قندها یا در سطح داخلی هستند و یا در سطح خارجی قرار دارند. (عمدتاً در سطح خارجی). غشاء سلول علاوه بر محصور نمودن سلول وظایف بیولوژیکی مهمی نیز برای سلول انجام می¬دهد که مهمترین آنها انتقال مواد مختلف در دو سوی غشاء می¬باشد.

۲) هسته سلول

هسته سلول قسمتی است که در داخل سلول قرار گرفته است. هسته سلول بوسیله غشاء هسته-ای محصور شده است. غشاء هسته از دو لایه تشکیل شده است و فضائی به عرض ۳۰۰ تا ۵۰۰ انگستروم بین آنها قرار دارد. این غشاء دارای چندین هــزار منفذ است. هر هستــه شامل یک یا چند هستک می¬باشد. هستک غشاء محدودکننده ندارد و یک ساختمان پر از پروتئین است. کروماتین نیز بصورت رشته¬های طولانی یا دانه¬های ریزی در هسته سلول وجود دارد.

۳) سیتوپلاسم

قسمت اعظم یک سلول سیتوپلاسم است. سیتوپلاسم محتوی مقدار زیادی اندامک یا ارگانل و انکلوزیون می¬باشد. اندامکها اجزاء زنده و فعال سلول هستند. قطر اندامکها متفاوت است و می¬تواند از چند انگستروم تا چند میکرون باشد. در حقیقت اندامکها در سیتوسول که بخش مایع سیتوپلاسم است، شناورند. به غیر از اندامکها، پروتئینها، الکترولیتها، گلوکز، و مقداری فسفولیپید و کلسترول نیز در سیتوسول موجود می¬باشد.

۴) اندامکهای سلول

انواع مختلفی اندامک در سلول وجود دارد:

الف) رتیکولوم آندوپلاسمیک

رتیکولوم آندوپلاسمیک یک شبکه تورینه مانند است که با غشاء هسته و غشاء سیتوپلاسمی در تماس است. توزیع مواد ساخته شده بوسیله سلول، در سیتوپلاسم سلول وظیفه این شبکه است. مساحت این شبکه گاهی به چند برابر سطح غشاء سلول می¬رسد. گاهی دانه¬هایی بنام ریبوزوم روی این شبکه قرار دارد که در این صورت به آن شبکه آندوپلاسمیک دانه¬دار گویند. در غیر این صورت این شبکه به شبکه آندوپلاسمیک بدون دانه معروف است.

ب) دستگاه گلژی

دستگاه گلژی یا کمپلکس گلژی ارتباط نزدیکی با شبکه آندوپلاسمیک دارد. غشاء دستگاه گلژی شبکه شبکه آندوپلاسمیک بدون دانه (ریبوزوم) می¬باشد. دستگاه گلژی در سلولهای ترشحی دیــده می¬شود و درست در طرفی از سلول قــرار دارد که مواد ترشحی از آن طرف بوسیلــه سلــول ترشح می¬شوند.

ج) لیزوزوم

این اندامک در حقیقت سیستم گوارش داخل سلولی است و در سراسر سیتوپلاسم موجود است. مواد غیرضروری و قسمتهای آسیب¬دیده سلول توسط لیزوزومها هضم می¬گردد. آنزیم¬های درون لیزوزومها چنانچه از غشاء خود خارج شوند، سلول را از بین می¬برند.

د) میتوکندری

میتوکندری اندامکی است که در حقیقت نیروگاه سلول می¬باشد. تعداد میتوکندری در یک سلول از چند صد تا چند هزار می¬باشد. تعداد میتوکندری در یک سلول به احتیاج سلول به انرژی بستگی دارد. شکل میتوکندری شبیه سوسیس می¬باشد و در اندازه¬های متفاوتی وجود دارد. غشاء میتوکندری دولایه است. لایه داخلی دارای حجره¬های فراوان است و در آنها آنزیمهای اکسیدکننده وجود دارد. میتوکندری یک اندامک خود تکثیر است.

هستة سلول
سیتوپلاسم
بافت EMS

بافت

کلیه سلولهائی را که یکسان هستند و یک وظیفه را به انجام می¬رسانند بافت گویند. بین سلولهای هر بافت را مواد مختلفی پر می¬کنند. این مواد از نظر جنس و مقدار متفاوتند و به همین دلیل می¬توانند روی خاصیت یک بافت مؤثر باشند.

همانطور که قبلاً نیز عنوان شد چهار بافت مختلف در بدن انسان وجود دارد که عبارتند از:

بافت پوششی، بافت پیوندی، بافت عضلانی، بافت عصبی.

بافت پوششی

این بافت سطوح خارجی و داخلی بدن را می¬پوشاند. سطح داخلی غدد نیز بوسیله این بافت پوشیده می¬شود. بافت پوششی دو دسته است:

۱- بافت پوششی ساده،

۲- بافت پوششی مرکب.

۱) بافت پوششی ساده: این بافت شامل یک ردیف سلول است و به سه نوع مختلف تقسم می¬گردد که عبارتند از:

الف) بافت پوششی سنگفرشی،

ب) بافت پوششی ستونی،

ج) بافت پوششی مژکدار.

الف:

بافت پوششی سنگفرشی: سلولهای نازک و پهنی دارد که هر یک سطح زیادی را می-پوشانند. این بافت در نقاطی که وجود یک بافت پوششی ظریف لازم است، وجود دارد مانند بافت پوششی دیواره داخلی عروق.

ب: بافت پوششی ستونی:

سلولهای این بافت ستونی¬شکل هستند و سطوح را می¬پوشانند. سطح داخلی بسیاری از غدد از این نوع بافت پوشیده شده است.

ج: بافت پوششی مژکدار: این نوع بافت پوششی همانند بافت قبلی است با این تفاوت که روی سلولهای این بافت مژکهائی قرار دارند. بافت پوششی دیواره داخلی مجاری تنفسی از این نوع بافت است.

۲) بافت پوششی مرکب: بافتی است که بیش از یک طبقه سلول دارد

و بر دو نوع است:

الف) بافت پوششی مطبق: سلولهای این بافت یک¬شکل هستند مانند پوست بدن.

ب) بافت پوششی موقت: سلولهای این بافت در هر طبقه یک شکل خاص دارند مانند بافت سطح داخلی مثانه.

بافت پیونـدی یا بافت همبنـد:
بافت پیوندی فضای بین بافتهای مختلف را پر می¬کند. ماده بین سلولی در این بافت فراوان است. این بافت دارای رشتـه¬هائی نیز می¬باشد که می¬توانند به آن نرمی و یا استحکام دهند. بافتهای استخوانی، چربی، غضروفی، از انواع مختلف این بافت هستند.

اسکلت:

اسکلت داربست بدن است. تمام قسمتهای بدن انسان با ظرافت هرچه تمام¬تر روی اسکلت قرار گرفته¬اند. توصیف اسکلت مستلزم داشتن اطلاعات در مورد استخوانهاست.

ساختمان استخـوان

ساختمان استخـوان

یک استخوان بالغ از دو نوع بافت بوجود آمده است. بافت متراکم و بافت اسفنجی بافت اسفنجی در دو سر استخوانهای دراز و وسط استخوانهای دیگر قرار گرفته است و بافت متراکم در تنه استخوانهای دراز و اطراف استخوانهای اسفنجی قرار دارد.

استخوانهای اسفنجی سبک¬تر از استخوانهای متراکم می¬باشند. ولی از نظــر استحکام از آنها کمتر نیستند و این به جهت وجود سوراخهای استوانه¬ای و هم¬جهت بودن این سوراخ¬ها با جهت فشارها و کشش¬های ناشی از محیط می¬باشد. در استخوانهای متراکم فضای خالی کمتر و مواد جامد فراوان¬تر است.

روی استخوان را پریوست پوشانده است، پریوست در همه قسمتهای استخوان وجود دارد مگر جاهائی که بوسیله غضروف پوشیده شده است (دو سر استخوانهای دراز) از نقاطی هم که رباط¬ها و وترها به عضله چسبندگی دارند. پریوست روی آنها نیز به میزان کمی کشیده می-شود.

پریوست عروق خونی فراوان دارد و بدینوسیله استخــوان را تغذیه می¬کنــد. در استخوانهای جوان پریوست ضخیم¬تر و پر عروق¬تر می¬باشد.

استخوانهای بلند
انواع استخوانها

انواع استخوانها

استخوانها از لحاظ شکل ظاهری انواع مختلف دارند.

۱- استخوانهای بلند: این استخوانها دارای یکتنه می¬باشند. در دو انتهای تنه سر های استخوان قرار دارند. بین این قسمتها دو غضروف رشد وجود دارند که رشد طولی استخوان را باعث می¬شوند.
تنه استخوان از جنس استخوان متراکم است که استوانه¬ای توخالی است. درون این استوانه توخالی مغز استخوان قرار دارد. مانند استخوان ران.

۲- استخوانهای کوتاه: این استخوانها تفاوت چندانی در ابعاد خود ندارند. مانند استخوانهای مچ دست و مچ پا.

۳- استخوانهای پهن: استخوانهائی هستند بشقابی¬شکل که دو سطح صاف از جنس استخوان متراکم دارند که در میان آنها بافت استخوانی اسفنجی وجود دارد مانند استخوانهای جمجمه.

۴- استخوانهای نامنظم: برای این گروه از استخوانها شکل خاصی نمی¬توان در نظر گرفت مانند استخوانهای بی¬نام و مهره¬ها.

۵- استخوانهای کنجدی: این استخوانها در لابلای وترهای عضلات وجود دارند. تعداد آنها در افراد مختلف با هم متفاوت است. استخوان کشکک زانو تنها استخوان کنجدی است که در شمارش استخوانها محسوب می¬شود و در میان این گروه از استخوانها بزرگترین آنهاست.

۶- استخوانهای درزی

عروق خونی و اعصاب استخوان

کلیه قسمتهای موجود در یک استخوان بوسیله گردش خون استخوان تغذیه می¬شوند. اغلب استخوانها دارای یک سوراخ تغذیه می¬باشند. این سوراخ اغلب در مثلث میانی تنه یا دیافیز استخوان است. استخوانهای نامنظم عموماً دارای یک جریان از پریوست می¬باشند. در همین حال شریانهای تغذیه¬ای مستقیماً وارد بافت اسفنجی استخوان می¬شوند.

استخوانهای کوتاه عروق متعــدد و باریکی از سطــوح غیرمفصلی دریافت می¬دارند و دو نوع بافت استخوانی و مغز استخوان بدینوسیله تغذیه می¬شوند.

استخوانهای جمجمه که پهن هستند توسط عروق بسیار زیادی که در پریوست می¬باشنــد، تغذیــه می¬شوند.
مهره¬ها بوسیله شرائین موجود که از نزدیکی زائده¬های عرضی وارد مهره می¬شوند، تغذیه می-گردند .
اعصاب نیز به همراه عروق خونی بطور نامنظمی، داخل پریوست پخش می¬شوند و حتی بداخل استخوان نیز نفوذ کرده و وارد مجاری طولی و عرضی موجود در استخوانها می¬شوند.

اعصاب در انتهای مفصلی استخوانهای دراز و در استخوانهای پهن بزرگ بیشتر دیده می¬شوند.

خصوصیات اسکلت انسان

حال که با استخوانها آشنا شدید لازم است خصوصیات اسکلت را نیز بدانید.

تعـداد استخوانهای بدن

تعداد استخوانهای بدن انسان ۲۰۶ قطعه است، این استخوانها طوری با نظم کنار یکدیگر قرار گرفته¬اند که انسان را قادر می¬سازند حرکات دقیقی داشته باشد.
استخوان¬بنــدی انسان شامل دو قسمت اصلی است که عبارتنــد از: استخوان¬بنــدی محــوری و استخوان¬بندی ضمیمه¬ای.
استخوان¬بندی محوری شامل استخوانهای سر و صورت، ستــون فقــرات و قفسه سینــه است. تعداد استخوانهای سر و صورت ۲۲ عدد است که ۸ عدد از آنها جمجمه را می¬سازند و ۱۴ قطعه نیز در صورت است. ستون فقرات از ۲۶ قطعه استخوان بوجود آمده که هر یک را یک مهره گویند. شکل ظاهری مهره¬ها متفاوت است. قفسه سینه نیز شامل ۱۲ جفت دنده است که در جلو به جناغ سینه ارتباط دارند و در پشت به مهره¬ها متصلند.

استخوان¬بندی ضمیمه¬ای شامل استخوانهای اندام تحتانی (پاها) و اندام فوقانی (دستها) می¬باشد. تعداد استخوانهای هر یک از اندامهای تحتانی ۳۰ قطعه است که بوسیله کمربند لگن به استخوان¬بندی محوری متصلند. تعداد استخوانهای هر یک از اندامهای فوقانی نیز ۳۰ قطعه است که بوسیله کمربند شانه به استخوان¬بندی محوری وصل می¬شوند.
به غیر از استخوانهای یاد شده ۶ قطعه استخوان نیز در دو گوش وجود دارند. یک استخوان دیگر نیز وجود دارد که ارتباط مستقیم با اسکلت نداشته و لامی نامیده می¬شود.

این ۲۰۶ قطعه استخوان بوسیله مفاصل به هم ارتباط دارند.
قسمت قدامی کالوریا توسط استخوان پیشانی بوجود می¬آید. دو استخوان آهیانه نیز در قسمت خلفی استخوان پیشانی قسمت عمده سقف کالواریا را می¬سازند. استخوان پس سری نیز قسمتی از خلف و کف خلفی کالواریا را بوجود می¬آورد.

استخوانهای گیجگاهی در طرفین سر دیواره¬های جانبی کالواریا را بوجود می¬آورند. استخوانهای پرویزنی و پروانه¬ای نیز در ساختمان کف کالواریا شرکت دارند.
مفاصل موجود بین این استخوانها ثاب است و به درز موسوم می¬باشد. درز بین استخوان پیشانی و دو استخوان آهیانه را درز تاجی گویند. درز موجود بین دو استخوان آهیانه را که درزی قدامی ـ خلفی است، درز سهمی گویند. درزی که بین دو استخوان آهیانه و استخوان پس سری موجود است به درز لامی موسوم است. بین هر یک از استخوانهای آهیانه و گیجگاهی در طرفین سر نیز درزی بنام درز آهیانه¬ای ـ گیجگاهی وجود دارد.

ای ام اس EMS
استخوانهای صورت

استخوانهای صورت

به غیر از هشت قطعه استخوان سر، چهارده قطعه استخوان نیز در صورت وجود دارد. استخوانها را ۶ قطعه استخوان زوج و ۲ قطعه استخوان فرد تشکیل می¬دهند. تنها استخوان متحرک صورت فک اسفل است. این استخوانها عبارتند از: فک اعلا دو قطعه، ناخنی یا اشکی دو قطعه، کامی دو قطعه، شاخک تحتانی دو قطعه، بینی دو قطعه، گونه¬ای دو قطعه، آرواره تحتانی یک قطعه و تیغه میانی بینی یک قطعه.

تعداد دو قطعه استخوان فک فوقانی با هم جفت شده و آرواره فوقانی را بوجود می¬آورند. استخوانهای ناخنی در قسمت قدامی دیواره¬های میانی کاسه¬های چشم قرار گرفته¬اند. استخوانهای کامی در تشکیل سقف دهان شرکت می¬کنند. استخوانهای شاخک تحتانی در ساختمان دیواره¬های خارجی حفره بینی شرکت می¬کنند. استخوانهای بینی در مقابل هم قرار گرفته و قسمت فوقانی بینی را که استخوانی است بوجود می¬آورند.

استخوانهای گونه¬ای در دو طرف صورت وجود دارند و برآمدگی گونه¬ها را باعث می¬شوند. تیغه میانی بینی نیز دیواره وسط بینی را تشکیل می¬دهد.

استخوان فک اسفل نیز تنها استخوان متحرک سر و صورت است که از دو طرف با استخوانهای گیجگاهی مفصل می¬شود.

استخوانی لامی

محل این استخوان قسمت فوقانی ـ قدامی گردن است و تنها استخوان نیز هست که به هیچکدام از استخوانهای بدن مفصل نمی¬شود و بوسیله عضلات مختلف در محل خود نگهداری می¬شود. رباطهای موجود بین زائده نیزه¬ای استخوان گیجگاهی و این استخوان، نیز در جای¬گیری این استخوان در محل خویش مؤثرند.

ستون فقـرات

ستون فقـرات

ستون فقرات از مهره¬ها بوجود آمده است. در این قسمت لازم است ساختمان یک مهره را بررسی کنیم. لازم به تذکر است که اولین و دومین مهره شکل خاصی دارند هم¬چنین دو مهره آخر (پائینی) ستون فقرات نیز هر یک از چند مهره به هم جوش خورده بوجود آمده و به لحاظ ظاهر با دیگر مهره¬ها تفاوت دارند.

ساختمان یک مهره

مهره از سه قسمت بوجود آمده است: تنه، سوراخ، قوس خلفی.
تنه مهره درشتترین قسمت مهره است و به شکل استوانــه¬ می¬باشد. در قسمتهای مختلف ستـون مهرهها، تنه مهره¬ها از نظر شکل و ابعاد با هم فرق دارند.
سوراخ مهرهها روی هم قرار گرفته و کانالی برای قرار گرفتن نخاع بوجود میآورند.
قوس خلفی بقیه قسمتهای موجود در یک مهره را شامل می¬شود.

این قسمتها عبارتند از:

ـ زائده شوکی یا خار: زائدهای است که در خلفیترین قسمت مهره قرار دارد و در پشت انسان قابل لمس است.
ـ زائدههای عرضی: زوائــدی هستند در دو طرف هر مهــره که از مهره به طرفین و عقب کشیده میشوند.

ـ زوائد مفصلی فوقانی و تحتانی:

زائدههایی هستند که سطوح مفصلی هر مهره با مهرههای بالائی و تحتانی را در انتهای آنها میتوان مشاهده کرد.

ـ پایهها:

در دو طرف تنه مهره و تنه را با زائده¬های عرضی و مفصلی مربوط میکنند. پایه ها به قسمت فوقانی تنه مهره نزدیکترند.

ـ تیغهها:

در دو طرف زائده شوکی (خار) قرار دارند و زائده شوکی را با قسمتهای دیگر مهره مربوط میکنند.

ـ رویه مفصلی دنده¬ای:

دو رویه مفصلی در دو طرف مهره در محل اتصال پایه به تنه مهره هستند که محل مفصل شدن دنده¬ها با مهره میباشند.

مشخصات ستون فقرات

ستون فقرات در قسمت خلفی بدن قرار دارد. طول آن در زنان حدود cm60 و در مردان حدود cm70 است.
چند انحناء در ستون فقرات مشاهده می¬شود که عبارتند از:

انحنای گردنی، انحنای پشتی، انحنای کمری، انحنای لگنی. انحنای گردنی جهت راست نگهداشتن سر و انحنای کمری جهت قرار دادن مرکز ثقل در امتداد اندامهای تحتانی (پاها) ضروری هستند.

در قسمت فوقانی ـ پشتی ستون فقرات یک خمیدگی طرفی قرار دارد. تحدّب این انحناء در افراد راست دست بطرف راست و در افراد چپ¬دست بطرف چپ میباشد.
مجرای مهره¬ای نیز انحناهای ستون فقرات را داراست و در نقاطی که حرکت بیشتری در ستون فقرات وجود دارد این مجرا بزرگتر و سه¬گوش می¬باشد. در بقیه نواحی سوراخ مهره¬ای کوچکتر و گرد است.

در ستون فقرات دیسکهای بین مهره¬ای بین مهره¬ها وجود دارند. وجود دیسکها و انحناهای ستون فقرات باعث جذب فشارهای وارده شده و بدینوسیله آنها را خنثی می¬کنند. دیسکهای موجود در ستون فقرات دارای خاصیت تغییر شکل¬پذیری الاستیکی هستند.

نمای قدامی ستون فقرات نشان می¬دهد که پهنای تنه مهره¬ها از مهره دوم تا انتهای تحتانی ستون فقرات یعنی مهره سوم کمری مرتباً بیشتر شده و این تغییر در جهت قوی شدن مهره¬های پائینی و نهایتاً تحمل وزن بیشتر است.

تعریف آناتومی انسانی

مهره های گردنی

این مهره ها دارای تنه کوچکی هستند و بعلت اینکه حرکات ستون فقرات در این قسمت زیاد است دارای سوراخ بزرگ و مثلثیشکل هستند.

زوائد عرضی در این مهره ها کوتاه و زائده خار این مهرهها کوتاه و دوشاخه می¬باشد. لازم به ذکر است که روی زوائد عرضی مهرههای گردنی سوراخهائی دیده میشود و همین سوراخها عامل شناسائی مهره¬های گردنی هستند.

از تعداد ۷ تکه مهره گردنی اولین و دومین مهره با توجه به وظیفه¬ای که دارند از نظر شکل ظاهری با بقیه مهرهها تفاوت زیادی دارند.

مهرههای پشتی یا سینـه ای

تعداد این مهرهها دوازده قطعه میباشد. طول زوائد عرضی از اولین تا دوازدهمین مهره پشتی مرتباً کم میشود و طول زائدههای خاری در مهرههای پنجم تا هشتم بلندتر است. خارها بطرف پائین و عقب کشیده میشود.
تنه مهرههای پشتی از بالا تا پائین مرتباً بزرگتر میشوند. سوراه مهرهای در این مهرهها نسبتاً کوچکتر و گرد میباشد.

مهره های کمـری

این مهره ها دارای تنه نسبتاً بزرگ، سوراخ سه¬گوش، زوائد عرضی باریک و بلند (زائده های عرضی مهره پنجم کمر ضخیم است) و زوائد خاری چهارگوش هستند.
تعداد مهره های کمری ۵ قطعه است. بعد از مهره های کمری، مهره¬های خارجی و دنبالچه قرار دارند.
قفسه سینه
قفسه سینه از دنده ها و جناغ سینه بوجود آمده است. این قسمتها با نظم خاصی به ستون فقرات ارتباط دارند.

دنـده ها

یک دنده استخوانی قوس دار است و دارای یک تنه و دو انتها است. تنه دنده قسمت قوسی شکل آن را وجود می¬آورد. تحدّب تنه دنده به طرف خارج است.
انتهای خلفی دنده از سر، گردن، تکمه بوجود آمده است. سر دنده دارای دو رویه مفصلی است که هریک به یک مهره مفصل می شود (رویه پائینی با مهره پشتی هم شماره مفصل می گردد). این دو رویه مفصلی توسط یک برآمدگی بنام ستیغ از هم مجزا می شوند.
بلافاصله بعد از سر، گردن قرار دارد. سطح خلفی گردن زبراست. کنار فوقانی آن تیز است و به ستیغ گردن معروف است. کناره تحتانی گردن تیزی نداشته و محدب است.
تکمه بعد از گردن قرار گرفته است. این قسمت دو برجستگی دارد. یک برجستگی دارای رویه مفصلی است که با زائــده عرضی مهــره های پشتی مفصل می گردد و برجستگی دیگر محل اتصال رباطها می¬باشد.
دنده دارای دو سطح و دو لبه است. سطح داخلی صاف و سطح خارجی ناصاف است.

غضروفهای دنـدهای

غضروفهای دنده ای قسمتهائی غضروفی هستند. این غضروفها همانند پلی بین دنده ها و جناغ سینه هستند. غضروفهای دنده ای به قفسه سینه قدرت الاستیک بودن می دهند. این خاصیت در سنین پیری از میان می رود.
هفت غضروف اول مستقیماً به جناغ سینه می پیوندند. سه غضروف بعدی در هر طرف هر یک به غضروف بالائی خود پیوند می¬خورند. غضروفهای دو دنده آخر از هر طرف، آزاد هستند. در حقیقت می توان گفت که قسمت قدامی قفسه سینه را غضروفهای دنده¬ای و جناغی سینه بوجود می آورند.

استخوان جناغ سینه

استخوان جناغ سینه در قسمت قدامی قفسه سینه قرار دارد و از سه قسمت بوجود آمده است که عبارتند از:

دسته جناغ، تنه جناغ، زائده خنجری.

دسته جناغ:

فوقانی ترین قسمت این استخوان است. در قسمت فوقانی این بخش از جناغ یک فرورفتگی بنام چنگال جناغ وجود دارد و در طرفین این فرورفتگی دو سطح مفصلی وجود دارد. که محل مفصل شدن استخوانهای ترقوه با جناغ هستند. نام این دو سطح مفصلی کوچک، رویه چنبری است.

در طرفین دسته جناغ اولین جفت دنده ها مفصل می شوند. و در محل مفصل دو فرورفتگی در دسته جناغ وجود دارد. قسمت تحتانی دسته جناغ به تنه چسبیده است.

تنه جناغ:

تنه قسمت تحتانی تر استخوان است و در محل ارتباط دسته و تنه یک فرورفتگی افقی بنام زاویه لوئی یا زاویه جناغی وجود دارد. دومین جفت دنده ها در محل ارتباط دسته و تنه، با جناغ مفصل می شوند. در طرفین تنه در هر طرف پنج فرورفتگی که محل مفصل شدن سومین تا هفتمین دنده هستند، وجود دارند. فاصله این فرورفتگی ها از بالا به پائین مرتباً کم می شود بطوریکه دو فرورفتگی آخر دقیقاً در کنار هم قرار می گیرند. تنه در قسمت تحتانی پهن تر است.

زائده خنجری:

این قسمت کوچکترین قسمت استخوان جناغ است. این قسمت غضروفی است و در افراد مختلف شکل ظاهری آن متفاوت است. هفتمین جفت دنده ها روی زائده خنجری نیز سطح بسیار کوچکی را اشغال می کنند.
جناغ سینه در قسمت قدامی قدری تحدّب و در سطح خلفی قدری تعقر دارد.

تعریف آناتومی انسانی
تعریف آناتومی انسانی
تعریف آناتومی انسانی
تعریف آناتومی انسانی
تعریف آناتومی انسانی
تعریف آناتومی انسانی

مشخصات قفسه سینـه:

قفسه سینه یک داربست استخوانی مخروطیشکل است. همانطور که ذکر شد این داربست استخوانی از دندهها و جناغ سینه و غضروفهای دندهای بوجود آمده و در قسمت خلفی آن مهره-های پشتی نیز حضور دارند.
قسمت قدامی و جانبی قفسه سینه تحدب دارد. فاصله بین هر دو دنده را فضای بین دندهای می -نامند. هر فضای بین دندهای در قسمت فوقانی قفسه سینه عریض تر از فضای بین دندهای در
قسمت تحتانی است. تعداد فضاهای بین دندهای به علت وجود دوازده جفت دنده، یازده جفت می- باشد که توسط عضالت و غشاهای بین دندهای پر شدهاند.

دهانه فوقانی قفسه سینه لوبیاییشکل است و عرضی معادل ۱۰ سانتیمتر دارد. قطر قدامی ـ خلفی دهانه فوقانی معادل ۵ سانتیمتر است. دهانه فوقانی توسط جفت اول دندهها، لبه فوقانی جناغ سینه
و اولین مهره پشتی بوجود میآید.

دهانه تحتانی توسط دنده های یازدهم و دوازدهم و غضروفهای دندهای هفتم و هشتم و نهم و دهم بوجود میآید. غضروفهای دندهای از طرفین بداخل و باال صعود کرده و زاویهای بنام زاویه زیرجناغی بوجود میآورند. دوازدهمین مهره پشتی در ناحیه خلفی از عناصر سازنده دهانه تحتانی قفسه سینه میباشند.

با توجه به سن، جنس، نژاد، تیپ بدنی، ابعاد قفسه سینه فرق میکند.

استخوانبنـدی ضمیمـهای

استخوانبندی ضمیمهای شامل اندامهای فوقانی و تحتانی میباشد. اندامهای فوقانی یا دستها بوسیله کمربند شانه و اندامهای تحتانی یا پاها به وسیله کمربند لگن به استخوانبندی محوری ارتباط دارند.

 

اسکلت اندام فوقانی

 استخوانهای کمربند شانه: کمربند شانه از دو استخوان بوجود آمده است که عبارتند از: ترقوه،و کتف.
استخـ وان ترقوه این استخوان، استخوانی است دراز و به شکل S ،ترقوه دو انتها دارد یکی از این دو انتها نزدیک به خط میانی بدن با جناغ سینه مفصل میشود و انتهای جناغی نام دارد. انتهای دیگر که انتهای آخرمی خوانده میشود با زائده آخرمی استخوان کتف مفصل میشود. دو سطح مفصلی که با جناغ و کتف مفصل میشوند به ترتیب رویه جناغی و رویه آخرمی خوانده میشوند.

ترقوه در طول خود دو انحنا دارد یک انحناء در داخل است و تحدب آن بطرف جلوست. انحناء دیگر در خارج قرار گرفته و تحدبش بطرف عقب است.
استخوان کتف این استخوان یک استخوان پهن، سهگوش و نازک است. روی سطح خلفی قفسه سینه قرار گرفته و بین اولین تا هشتمین دنده را میپوشاند. از این استخوان تعداد ۲ قطعه در بدن وجود دارد.

کتف دارای دو سطح است که سطح قدامی آن روی سطح خلفی قفسه سینه قرار میگیرد. سطح قدامی سطحی مقعر است و روی تحدب قفسه سینه است. دارای سه زاویه و سه لبه است. یک لبه در قسمت فوقانی است و به لبه فوقانی موسوم است. به همین ترتیب یک لبه داخلی و یک لبه
خارجی نیز وجود دارند. بنابراین سه زاویه فوقانی، تحتانی، خارجی نیز در کتف وجود دارند.

خار کتف:

در سطح خلفی کتف را به دو قسمت تقسیم میکند. قسمت فوقانی به حفره فوق  خاری و قسمت تحتانی به حفره تحت خاری موسوم است. ادامه خار کتف زائدهای را بنام زائده  اخرمی بوجود میآورد. زائده آخرمی یک سطح مفصلی بیضیشکل در انتهای خود دارد که با
استخوان ترقوه مفصل میشود و به رویه مفصلی ترقوه ای موسوم است.

سطح قدامی استخوان کتف که تعقر هم دارد به حفره تحت کتفی موسوم است.

 در لبه فوقانی کتف یک فرورفتگی بنام بریدگی غرابی وجود دارد )نام دیگر بریدگی غرابی، بریدگی فوق کتفی است.

 در زاویه خارجی استخوان کتف حفره کم عمق دوری قرار دارد که با سر استخوان بازو مفصل میشود. حفره دوری توسط قسمتی که گردن کتف نامیده میشود به این استخوان پیوند می خورد.

قرار دارد و در قسمت در قسمت فوقانی حفره دوری یک قسمت خشن بنام تکمه فوق دوری وجود دارد.  تحتانی این حفره تکمه تحت دوری وجود دارد که ابتدا متمایل به باال و سپس  بین حفره دوری و بریدگی غرابی، زائده غرابی متمایل به خارج و جلو است.

اسکلت اندام فوقانی

استخـوان بازو

استخوان بازو از نوع استخوانهای بلنــد است و در قسمت پروگزیمال با استخوان کتف و در قسمت دیستال با استخوانهای زند زبرین و زند زیرین مفصل میشود.
این استخوان یک تنه و دو انتها دارد. انتهای دیستال استخوان شامل قسمتهای ذیل است: قرقره، سطح مفصلی قرقره شکلی است که با قسمت پروگزیمال استخوان زند اسفل مفصل می – و در قسمت قدامی فرورفتگی  شود.

در باالی قرقره در قسمت خلفی فرورفتگی آرنجی و در قسمت قدامی فرورفتگی منقاری وجود دارند. این دو فرورفتگی به ترتیب محل قرار گرفتن زائده آرنجی و زائده منقاری استخوان زند اسفل میباشد. لقمه برآمدگی گرد و صافی است که با جام زند اعال مفصل میشود. بطور کلی میتوان گفت در قسمت تحتانی استخوان بازو دو سطح مفصلی برای دو استخوان ساعد وجود دارد.
فوق قرقره و فوق لقمه، دو برآمدگی هستند که در طرفین قسمت دیستال استخوان بازو قرار گرفتهاند. فوق قرقره در مجاورت قرقره و فوق لقمه مجاور لقمه قرار دارند. فوق قرقره در قسمت داخلی آرنج قابل لمس است.

در قسمت قدامی استخوان بازو در باالی لقمه نیز حفرهای بنام حفره زند اعالئی قرار دارد که به هنگام بسته شدن مفصل آرنج، سر استخوان زند اعال در آن قرار میگیرد.


انتهای پروگزیمال استخوان بازو ن یز شامل قسمتهای ذیل است:


سر استخوان بازو که یک قسمت کروی شکل با سطحی صاف است که در حفره دوری استخوان کتف قرار میگیرد. روی سر استخوان از غضروف پوشیده شده است. سر استخوان بازو بوسیله گردن تشریحی
به قسمتهای بعدی متصل است. برآمدگی بزرگ، یک برآمدگی مشخص است که در قسمت جانبی انتهای فوقانی بازو قرار دارد.
برآمدگی کوچک، یک برآمدگی کوچکتر است که در قسمت قدامی انتهای فوقانی بازو قرار یک فرورفتگی طویل است که بین دو برآمدگی فوقالذکر قرار دارد. 

ناودان دوسری، بازو در قسمت فوقانی استوانهایشکل و در قسمت تحتانی سهوجهی میباشد. در  تنه استخوان قابل  قسمت میانی استخوان در سطح قدامی ـ جانبی یک برجستگی خشن بنام برجستگی دلتوئید
رؤیت است.

استخـوان بازو
استخوانهای ساعـد
استخوانهای ساعـد

استخوانهای ساعـد

در حالت آناتومیکی دو استخوان موجود در ساعد موازی هستند. در این حالت استخوانی که در
خارج قرار میگیرد زند زبرین است و استخوانی که در داخل قرار گرفته است زند زیرین نامیده
میشود. این دو استخوان در قسمت فوقانی به همراه استخوان بازو مفصل آرنج را میسازند و
در قسمت تحتانی با استخوانهای مچ دست مفصل میشوند.

استخوان زنـد زبرین یا زنـد اعال

این استخوان دو انتهای پروگزیمال و دیستال و یک تنه دارد. انتهای فوقانی به سر
موسوم است و سطح فوقانی آن یک فرورفتگی بنام جام زند اعال دارد، جام زنــد اعال با لقمه استخـوان بازو
مفصل میشود. سر استخــوان استوانهای شکل است. قسمت داخلی سر با دیگــر استخوان ساعــد
مفصل میگردد. گردن قسمتی است که زیر سر قرار دارد. یک برجستگی بنام برجستگی زند اعالئی در طرف داخلی استخوان، زیر گردن قرار دارد.
انتهای تحتانی زند زبرین با دو سطح مفصلی که توسط ستیغی از هم جدا میشوند به استخوانهای مچ دست ارتباط پیدا میکنند. انتهای تحتانی همچنین یک برآمدگی مشخص بنام زائده نیزهای و یک سطح مفصلی بنام بریدگی زند اسفلی دارد.

تنه استخوان زند زبرین تقریبا گوش بوده و دارای یک خمیدگی نیز هست.

استخوان زنـد اسفل

این استخوان دو انتها و یک تنه دارد. انتهای فوقانی دو زائده دارد که یکی در قسمت خلفی است و بلندتر است و زائده آرنجی نامیده میشود. زائده کوتاهتر در قسمت قدامی است و زائده منقاری نامیده میشود. یک سطح مفصلی مقعر بین این دو برآمدگی است که فرورفتگی قرقره یا حفره سینیشکل نامیده میشود. در سطح خارجی قسمت فوقانی یک سطح مفصلی ای وجود دارد که محل مفصل شدن زند اعال است. کوچک مقعر بنام فرورفتگی زند زبرینی در انتهای تحتانی یک زائده نیزهای داشته و توسط دیسکی با استخوانهای مچ دست مفصل می-
گردد.
تنه این استخوان در ۴ /۳ فوقانی دارای سه کنار و سه سطح است و در قسمت تحتانی استوانهای
شکل میباشد.

استخوانبنـدی دست

استخوانبندی دست شامل سه قسمت میباشد. استخوانهای مچ دست، استخوانهای کف دست،

استخوانهای انگشتان.
استخوانهای مچ دست شامل: هشت قطعه استخوان است که در دو ردیف قرار میگیرند. استخوانهای ردیف پروگزیمال شامل ناوی، هاللی،هرمی، نخودی هستند.

چنگکی. بزرگ، شبه ذوزنقه، استخوانهای ردیف دیستال نیز عبارتند از: ذوزنقه، استخوانهای کف دست پنج قطعه هستند که از خارج بداخل اولین، دومین و … نامیده میشوند.

هر یک از این استخوانها دارای یک سر گرد، یک تنه و یک قاعده حجیم میباشند.

سر گرد استخوانهای کف دست با انگشتان مفصل میشوند. انتهای پروگزیمال یا قاعده این استخوانها با استخوانهای مچ دست مفصل میشود. تنه این استخوانها در سطح کفی دارای تعقر کمی است و محل مناسبی جهت عضالت کف دست میباشد. اولین استخوان کف دست روی محور طولی خود حدود ۹۰ درجه چرخیده و سطح کفی آن در مقابل بقیه استخوانهای کف دست قرار گرفته است.

تعداد استخوانهای انگشتان هر دست چهارده تکه میباشد. در حقیقت هر انگشت سه بند یا استخوان دارد بجز شست که دو بند دارد. بند انگشتان از انتهای پروگزیمال به دیستال باریکتر میشود.

اندام تحتـانی

اندام تحتانی )پاها( بوسیله کمربند لگن به استخوان بندی محوری متصل میشوند.
کمربند لگن از دو استخوان بی نام
بوجود میآید. در قسمت خلفی نیز استخوان خاجی در
ساختمان لگن خاصره شرکت میکند. استخوانهای بینام در قسمت قدامی با هم مفصل شده و در
قسمت قدامی ـ میانی بدن ارتفاق عانه را بوجود میآورند.

استخوانبنـدی دست
استخوانبنـدی دست
استخوانبنـدی دست

استخـوان بینام

استخوان بینام استخوانی بزرگ و بیشکل است. در قسمت میانی فشرده و در باال و پائین حجیم است. در پائین و جلو دارای سوراخی بنام سوراخ سدادی است. در سطح خارجی آن در قسمت میانی حفرهای بنام حقه قرار دارد که با سر استخوان ران مفصل میشود. هر استخوان بینام از سه قسمت خاصره، نشیمنگاه، و شرمگاه، بوجود آمده است. اتصال این سه قسمت در دیواره حقه صورت گرفته است. خاصره قسمت فوقانی استخوان در باالی حفره حقه است. نشیمنگاه شامل قسمت تحتانی ـ خلفی و شرمگاه شامل قسمت تحتانی، قدامی استخوان است. خاصره دو انتها و سه سطح دارد. انتهای فوقانی وسعت زیادی داشته و به ستیغ خاصره موسوم است.

که در خارج قرار گرفته و سطوح خاجی لگنی سه سطح آن عبارتند از:

سطح سرینی و حفره خاصرهای سطوحی هستند که در قسمت یا سطح داخلی استخوان هستند و ستیغی بین آن دوست. در دو طرف ستیغ خاصره دو برجستگی وجود دارد که آنها را خار گویند. زیر این دو خار نیز دو خار دیگر وجود دارد که تعداد خارها را به ۴ میرسانند. در قسمت خلفی خاصره یک بریدگی عمیق بنام بریدگی نسائی وجود دارد. خاصره به وسیله یک سطح مفصلی با خاجی مفصل میشود. نشیمنگاه یا ورک قسمت تحتانی ـ خلفی استخوان بی نام است. در قسمت تحتانی دارای برجستگی بزرگ و زبری بنام برجستگی نشیمنگاهی است که به هنگام نشستن وزن بدن را متحمل می شود.

دوشاخص صعودی و نزولی نیز در این استخوان دیده میشود که شاخ صعودی به طرف باال رفته به خاصره ارتباط پیدا میکند و شاخ نزولی نیز به طرف قدامی سیر کرده و به عانه میپیوندد. شرمگاه یا عانه قسمت تحتانی قدامی استخوان بی نام است که دارای یک قسمت میانی بنام تنه و دو شاخص صعودی و نزولی است.

استخوان بینام

لگن

لگن قسمتی از اسکلت است که شامل استخوانهای بینام و خاجی میباشد. استخوان دنبالچه نیز بطور غیرمستقیم بوسیله اتصالش به خاجی در ساختمان لگن شرکت میکند. لگن بهترین قسمت برای تمیز دادن اسکلت در دو جنس است. تفاوتهای لگن در دو جنس بدین قرار است:

۱ -بطور کلی لگن زن کوتاهتر و پهن تر می باشد.

۲ -مدخل لگن در زن گشادتر است.

۳ -سوراخ سدادی در مرد بیضیشکل و در زن مثلثی است.

۴ -استخوان خاجی در زن پهن تر است.