اثرات تحریک الکتریکی و والیبال

اثرات تمرین تحریک الکتریکی ماهیچه و تمرینات والیبال بر توانایی پرش

چکیده

اثرات تحریک الکتریکی و والیبال

اثرات تحریک الکتریکی و والیبال

هدف از این مطالعه بررسی تأثیر برنامه تمرین تحریک الکتریکی ماهیچه (EMS) به مدت چهار هفته بر عملکرد پرش عمودی ۱۲ بازیکن والیبال بود. جلسات EMS همراه با جلسات والیبال به‌صورت ۳ بار در هفته ترکیب می‌شدند. EMS متشکل بود از ۲۰-۲۲ تحریک هم‌زمان کشنده‌های زانو و عضلات خم کننده کف پا بوده و حدوداً ۱۲ دقیقه به طول می‌انجامید. هیچ‌گونه تغییرات معناداری پس از تمرین EMS برای پرش اسکات (SJ) عملکرد پرش حرکت معکوس (CMJ) مشاهده نشد، درحالی‌که متوسط ارتفاع و نیرو در مدت ۱۵ ثانیه CMJ متوالی به‌صورت معناداری به میزان ۴% افزایش یافت (p <0.05). ده روز پس از پایان تمرین EMS، ارتفاع پرش به‌صورت معناداری در مقایسه باحالت مبنا افزایش یافت. زمانی که هدف تمرین استقامتی EMS بالا بردن توانایی پرش عمودی بود، تمرینات ورزشی تخصصی پس از EMS می‌تواند سیستم عصبی مرکزی را در جهت بهینه کردن کنترل خصوصیات عصبی عضلانی فعال سازد.

کلیدواژه‌ها: پرش اسکات، پرش جابه‌جایی معکوس، پرش‌های متوالی، نیروی مکانیکی

مقدمه

در چند سال گذشته، توجهات بیشتری به تحریک الکتریکی ماهیچه (EMS) به‌عنوان روشی برای تمرینات قدرتی در افراد سالم و ورزش‌کاران تمرین دیده‌شده است. علاوه بر این، شواهد بسیاری نشان می‌دهد که در صد فراوانی بالای تمرینات EMS درواقع باعث افزایش انقباض حداکثری ارادی ماهیچه‌های بخش تحتانی کمر حین تلاش‌های فیزیکی زنجیره جنبشی آزاد می‌شود. به‌طور مثال، پروتکل‌های EMS کوتاه‌مدت (۴ هفته) گزارش‌شده باعث افزایش قوای دینامیکی و ایزومتریک حداکثری کشنده‌های زانوان، احتمالاً به‌واسطه تغییرات در عملکرد سیستم عصبی می‌شوند. اینکه چنین سازگاری‌های عصبی به‌واسطه تمرینات EMS بتوانند اثر مثبتی بر فعالیت‌های زنجیره جنبشی بسته بگذارد، مانند پرش عمودی، هنوز بدون پاسخ باقی‌مانده است.

تنها یک مطالعه بررسی کرده است که آیا تمرین EMS تأثیری بر عملکرد پرش عمودی در ورزش‌های تیمی دارد یا خیر. این نویسندگان گزارش کردند که تمرینی EMS عضلات کشنده زانو به‌صورت معناداری قوای ارادی حداکثری و عملکرد پرش اسکات در یک گروه از ورزش‌کاران بسکتبالیست را بهبود بخشیده است. ازاین‌رو، به نظر می‌رسد که تمرینات استقامتی EMS باید پس از یک دوره کوتاه ورزش‌های تخصصی (مثلاً تمرینات ورزشی بسکتبال) به‌منظور رسیدن به مزیت‌های کامل افزایش قوای عضلانی انجام شود. این یافته‌ها به نظر از ادعای Bobbert و Van Soest حمایت می‌کنند، کسانی که گزارش می‌کنند عضلات کشنده زانوی قوی‌تر ضرورتاً منجر به افزایش توانایی پرش نمی‌شوند چراکه عملکرد واقعی ورزشی بیشتر به «تنظیم کنترل» خصوصیات ماهیچه بستگی دارد. با در نظر گرفتن این واقعیت که انجام پرش عمودی حداکثری به‌شدت بر الگوهای تحریک ماهیچه از پیش برنامه‌ریزی‌شده متکی است، بهینه‌سازی با تأخیر چنین چارچوب‌هایی در سیستم عصبی مرکزی می‌تواند منجر به پیشرفته با تأخیر توانایی پرش عمودی پس تمرینات استقامتی EMS گردد.

اگرچه تولید توان غیر هوازی عضلات قسمت تحتانی کمر ازجمله مشخصات عملکردی و عصبی عضلانی مهم در میان بازیکنان والیبال است، مطالعات بسیار کمی برای مشخص کردن مناسب‌ترین برنامه تمرینی برای بهبود توانایی پرش عمودی در مدت دوره تمرینات پیش فصل انجام‌شده است و تمرینات وزنه همراه با تمرینات پلی متریک منجر به افزایش معنادار پرش عمودی در ورزش‌کاران مرد و زن والیبالیست می‌شود. بااین‌حال، به خاطر اینکه آماده‌سازی پیش فصل باهدف افزایش مهارت‌های فیزیکی و فنی انجام می‌شود، تمرینات برای توانایی پرش عمودی باید به لحاظ زمانی بهینه‌سازی شود. در این حوزه، EMS می‌تواند نسبت به تمرینات اختیاری جذاب‌تر در نظر گرفته شود چراکه برنامه‌های EMS پیشین تنها ۴ هفته به طول انجامیده و هر جلسه بیشتر از ۱۸ دقیقه نمی‌شدند. جلسات و پروتکل‌های تمرینات اختیاری معمولاً زمان بیشتری می‌برند. ازاین‌رو، هدف این مطالعه مشخص کردن چگونگی اثرگذاری برنامه تمرین تحریک الکتریکی ماهیچه به‌صورت ۴ هفته همراه با تمرینات والیبال پیش فصل بر عملکرد پرش عمودی در یک گروه ۱۲ نفره بازیکنان بود. بر اساس یافته‌های Maffiuletti و به همکاران، فرض کردیم که تأثیرات تمرین EMS بر توانایی پرش می‌تواند پس از یک دوره کوتاه تمرینات والیبال استاندارد افزایش یابد چراکه این دوره تمرین مضاعف امکان بهینه‌سازی الگوهای تحریک ماهیچه از پیش برنامه‌ریزی‌شده را فراهم می‌کند.

روش‌ها

رویکرد آزمایشی برای مسئله

۱۲ بازیکن والیبالیست مرد در رقابت در سطح منطقه‌ای در لیگ فدراسیون والیبال ایتالیا در این مطالعه شرکت کردند (سن ۱۷٫۲ ± ۰٫۳ سال؛ قد ۱۸۱٫۸ ±۶٫۳ سانتی‌متر؛ وزن ۷۳٫۰ ±۴٫۲ کیلوگرم)؛ اما بازیکنان به‌صورت منظم در رشته والیبال در ۴ سال گذشته تمرین و رقابت داشتند. آن‌ها با مشارکت در این مطالعه بر مبنای اختیاری و داوطلبانه توافق کرده و فرم رضایت‌نامه کتبی را امضا کردند. این مطالعه تأییدیه کمیته اخلاق محلی را دریافت کرد. دوره آزمایشی ۴۰ روزه دو هفته پس از آغاز تمرینات پیش فصل آغازشده و فوراً پس از فصل رقابت پایان یافت. در این ۴۰ روز، ورزش‌کاران همگی در جلسات والیبال شرکت کردند (۳ جلسه در هفته، تقریباً ۱۲۰ دقیقه در هر جلسه) که تحت نظارت یک مربی، مثلاً یکی از نویسندگان، انجام شدند. همچنین، یک مسابقه دوستانه هر هفته برگزار می‌شد. جلسات مخصوص والیبال به دوره‌های گرم کردن، دوره اصلی و دوره ریکاوری تقسیم‌بندی می‌شد. دوره گرم کردن ۲۰ دقیقه به طول می‌انجامید و شامل پیاده‌روی در جهت افزایش سرعت، انقباض در سطح متوسط عضلات قسمت بالاتنه (مثلاً کرانچ، حرکات کششی)، پرش در سطح متوسط و کشش بالاتنه و پایین‌تنه می‌شدند. قسمت اصلی جلسه شامل تمرین مهارت‌های تخصصی (مبانی تدافعی و تهاجمی، تمرینات ورزشی تکنیکی، شرایط ویژه) و ارائه بازی‌های واقعی می‌شد. نسبت تمرین به استراحت نزدیک به ۱:۱ بود. هیچ‌کدام از افراد تمرینات وزنه و پلی متریک تخصصی برای عضلات قسمت تحتانی کمر در مدت ۴۰ روز آزمایش را انجام ندادند. اقدام EMS در مدت ۳۰ روز اول انجام شد درحالی‌که ۱۰ روز باقی‌مانده تنها شامل جلسات استاندارد والیبال می‌شد. در مدت این دوره کوتاه ده‌روزه، تمرینات ورزشی والیبال تقریباً شبیه به ۳۰ روز اول بودند (بدون هیچ‌گونه تمرین EMS)، البته زمان بیشتری به بازی در شرایط واقعی تخصیص داده شد. به خاطر اینکه قبلاً گزارش کرده بودیم عملکرد پرش عمودی تنها تغییر معنادار پس ۶ هفته تمرینات والیبال پیش فصل را نشان داده است، شبیه مطالعه حاضر، به‌طوری‌که مربی یکسان، تمرینات والیبال یکسان و سطح مهارت بازیکنان یکسان باشد، گروه کنترلی به کار گرفته نشد.

جدول ۱: پارامترهای EMS

شکل موج

ضربات چهاروجهی متقارن دوفازی

پهنای ضربه، مدت

۴۰۰ ms

نرخ ضربه

۱۰۵–۱۲۰ Hz

چرخه وظیفه

۴٫۲۵ s on, 29–۳۴ s off

(۱۱–۱۳%)

زمان بالا رفتن، افزایش شیب

۰٫۷۵ s

زمان پایین آمدن، کاهش شیب

۰٫۵ s

بزرگی، شدت

ماکسیمم آستانه تحمل هر فرد (۶۰–۱۰۰ Ma)

زمان اقدام

;۱۲ min

تعداد کل انقباض

۲۰–۲۲

تمرین EMS

یک هفته پیش از آغاز دوره تحریک، افراد در یک جلسه تمرینی برای شناخت فردی و آشنایی با پارامترهای تحریک شرکت کردند. جلسات انفرادی EMS 12 دقیقه طول می‌کشید و هرکدام از این سه جلسه در هفته همراه با جلسات تمرین والیبال بود. به خاطر دشواری‌های زمان‌بندی، افراد به‌صورت تصادفی ۳ جلسه مثل هفتگی داد در آغاز، اواسط و در پایان جلسات تمرین انفرادی والیبال انجام دادند. EMS تحت نظارت بازرسان یکسان انجام شد و توجه ویژه‌ای نیز به ورزش‌کاران در طول تمرینات ورزشی والیبال پیش از تمرینات EMS پرداخت می‌شد.

به گفته Lake، پارامترهای مهم EMS شامل انواع جریان و شکل موج، مدت ضربه، در صد فراوانی ضربه، چرخه وظیفه، مدولاسیون شیب بزرگی و بزرگی جریان تحریک می‌شوند. جدول ۱ مشخصات تحریک الکتریکی انتخاب‌شده برای پروتکل تمرین حاضر را نشان می‌دهد. درباره شکل موج، ساده‌ترین پروتکل تحریک به کار بردن تمرین ضربات چهاروجهی است. همچنین باید در نظر گرفته شود که شکل موج‌های تحریک متعارف مانند اشکال پذیرفته‌شده در اینجا و در سایر منابع باعث تغییر مرتبه به‌کارگیری واحدهای حرکتی شده و ممکن است برای تمرینات قدرتی مزیتی به‌حساب آید. مدت‌زمان ضربه ۴۰۰ میکروثانیه در پروتکل ما است، همچنین بر اساس این حقیقت که مدت‌های طولانی‌تر (۳۰۰ – ۴۰۰ میکروثانیه) انقباض قوی‌تری را ایجاد می‌کنند. مؤثرترین در صد فراوانی تحریک تکرارشونده (مدولاسیون در صد فراوانی) نظر در محدوده ۵۰ تا ۱۲۰ هرتز است؛ ازاین‌رو، بالاترین درصدهای فراوانی در این دامنه را انتخاب کردیم. به گفته Hainaut و Duchateau، رژیم‌های تحریک باید شامل چرخه وظیفه باشند که اثرات خستگی ماهیچه را کمتر خواهد کرد. اگرچه اطلاعات کمی درباره مطلوب‌ترین دوره استراحت یا مدالیته در دوره EMS وجود دارد، چرخه وظیفه ۱۱ – ۱۳% در اینجا انتخاب‌شده و زمان استراحت متشکل است از در صد فراوانی کم (۱ هرتز) و تحریک‌های با شدت کمتر. به خاطر اینکه شیب بهینه‌، قرارگیری الکترود و شدت‌جریان نیز برای بهترین نتایج حیاتی هستند. پیشنهادات چندین مطالعه مروری اخیر در زمینه EMS در نظر گرفته‌شده است. مطالعات پیشین EMS انجام‌شده در آزمایشگاه ما نیز صحت پارامترهای تحریک الکتریکی به کار گرفته‌شده در اینجا در جهت بهتر شدن کشنده‌های زانو و قدرت انعطاف عضلات کف پا را تأیید می‌کنند.

اثرات تحریک الکتریکی و والیبال

در بررسی حاضر، عضلات چهار سر و سه سر هر دو به‌صورت هم‌زمان و به‌صورت دوجانبه با استفاده از دو محرک قابل‌حمل تحریک شدند. در مدت تحریک، از افراد خواسته‌شده تا وضعیت قرارگیری ایزومتریک نیمه اسکات را با استفاده از سامانه چند قدرتی Technogym با ۲۵۰Kg قرارگرفته روی هالتر حفظ کنند. مفاصل زانو، گردن و کمر در وضعیت ۹۰ درجه انعطاف‌پذیری قرار گرفتند. با در نظر گرفتن این واقعیت که تحریک الکتریکی باعث تشدید انقباض ارادی می‌شود عضلات بیشتری نسبت به اقدام EMS به‌تنهایی دارای قدرت نشده و شش نفر نیروهای حداکثری را در برابر بارهای ایزومتریک از خود نشان دادند. در هر دو مورد، این بار افزایش نیافته و EMS باعث انقباض ایزومتریک کشنده‌های زانو عضلات کششی کف پا شد. به خاطر این‌که چنین روش تمرینی باعث برهم خوردن اصول تخصصی مربوط به بازیکنان والیبال می‌شود، تحریک‌ها درحالی‌که افراد در یک جایگاه زنجیره‌ای جنبشی بسته قرارگرفته‌اند انجام شد. علاوه‌براین، اخیراً نشان داده‌شده است که تمرینات اسکات امکان بهبود ارتفاع پرش عمودی را فراهم می‌کند، درحالی‌که تمرینات زنجیره جنبشی آزاد هیچ‌گونه تأثیر معناداری ندارد. شش الکترود باضخامت ۲ میلی‌متر روی بخش‌های تحتانی کمر قرار گرفتند. الکترودهای مثبت، با اندازه ۲۵cm مربع که خصوصیات قطبیت زدایی غشایی داشتند تا حد ممکن نزدیک به نقطه حرکتی عضلات مدنظر قرار گرفتند. دو الکترود منفی روی مثلثی ران قرار گرفتند. دامنه شدت (۰–۱۰۰ mA) به‌صورت برخط نظارت‌شده و توسط هر فرد در هر جلسه افزایش یافت. ماکسیمم شدت تحمل شده بین ۶۰ و ۱۰۰ mA بسته به تفاوت‌های میان افراد به لحاظ آستانه درد متغیر بود. هیچ‌کدام از افراد ناراحتی جدی از این جریان را گزارش نکردند.

آزمون پرش عمودی

افراد در حالت مبنا، پس ۴ هفته تمرین EMS و مجدداً ۱۰ روز پس از آخرین جلسه EMS مورد آزمون قرار گرفتند. دوره گرم کردن استاندارد مدت ۱۵ دقیقه پیش از هر جلسه آزمون انجام شد و متشکل بود از انقباض‌های متوسط عضلات قسمت تحتانی کمر. سپس ورزش‌کاران پرش‌های عمودی را روی مت انجام دادند: پرش اسکات (SJ)، پرش حرکت معکوس (CMJ) و ۱۵ ثانیه CMJ متوالی. زمان‌سنج الکترونیکی به مت برای اندازه‌گیری زمان پرواز در پرش‌های مختلف اتصال یافت. شروع زمان با جدا شدن پای افراد از مت آغازشده و در لحظه تماس با سطح زمین متوقف می‌شد؛ و بدین روش مشخص می‌کند که وضعیت قرارگیری فرد پرونده در روی مت در زمان جدا شدن و فرود آمدن یکسان است. در مدت تمام آزمون‌ها، دست‌ها روی ران‌ها به‌منظور کاهش نقش قسمت فوقانی کمر قرار داده می‌شد. وضعیت قرارگیری بالاتنه نیز به‌گونه‌ای استانداردشده بود که مینیمم حالت ارتجاعی و کششی تنه اتفاق بیفتد. SJ در زمان وضعیت قرارگیری استاتیک نیمه اسکات به مدت ۱ ثانیه و بدون حرکت مقدماتی آغاز شد. CMJ از زمان قرارگیری در حالت ایستاده، اسکات نشسته و سپس کشیدن زانوها در یک حرکت پیوسته انجام شد. در هر مورد، ارتفاع پرش مطابق با گفته Asmussen و Bonde-Petersen اندازه‌گیری شد. همچنین CMJs در مدت ۱۵ ثانیه بدون ریکاوری بین پرش‌ها مکرر انجام شد. برای این مودالیته، متوسط ارتفاع پرش و متوسط توان مکانیکی در هر کیلوگرم وزن بدن با استفاده از مجموع تعداد پرش‌ها، مجموع زمان پرواز و مجموع زمان تماس در مدت ۱۵ ثانیه محاسبه ‌شد. صرف‌نظر از روش آزمون، از افراد خواسته شد تا سه مرتبه تا هر ارتفاعی که می‌توانند بپرند و ۲ دقیقه بین SJ و CMJ و ۵ دقیقه بین دوره‌های ۱۵ ثانیه CMJs استراحت کنند. بهترین عملکرد در تحلیل درنظرگرفته‌ شد.

اثرات تحریک الکتریکی و والیبال

 تحلیل‌های آماری

روش‌های آماری معمول برای محاسبه میانه‌ها، انحراف استاندارد (SDs) و خطای استاندارد (SEs) استفاده شدند. ANOVA با اندازه‌گیری‌های تکرارشونده برای سنجش تأثیر تمرین EMS بین دوره‌های مختلف SJ و ارتفاع پرش CMJ و ارتفاع متوسط و متوسط نیروی نگهداری شده در مدت دوره‌های ۱۵ ثانیه CMJs استفاده‌شده. زمانی که نتایج مداخله معناداری اتفاق افتاد، تحلیل‌های توکی برای آزمودن تفاوت‌های میان متوسط‌ها استفاده شدند. سطح اهمیت برای تمام روند کارها p ≤۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.

شکل ۱: ارتفاع پرش عمودی برای پرش اسکات (SJ) و پرش جابه‌جایی معکوس (CMJ) قبل و بعد از ۴ هفته برنامه تمرینی EMS و ۱۰ روز پس از آخرین جلسه EMS. مقادیر میانه و میله‌ها مربوط به خطاهای انحراف استاندارد هستند. * نشان می‌دهد که ارتفاع پرش در post10 به‌صورت معناداری نسبت به شرایط پیش از تمرین بیشتر بوده است.

شکل ۲: ارتفاع متوسط پرش عمودی و نیروی مکانیکی متوسط حفظ‌شده در ۱۵ ثانیه CMJs متوالی قبل و پس از برنامه تمرینی ۴ هفته EMS و ۱۰ روز پس از آخرین جلسه EMS (post10). مقادیر میان هستند و میله‌ها نشان‌دهنده انحراف استاندارد هستند. *، ** و *** نشان می‌دهند که پیش از تمرین و post10 به‌صورت معناداری از مقادیر پیش از تمرین در p <0.05، p <0.01 و <0.001 بیشتر بوده‌اند.

شکل ۳: افزایش نسبی ارتفاع پرش عمودی و متوسط نیروی مکانیکی برای پرش‌های پیوسته و انفرادی بین مقادیر پیش از تمرین پس از تمرین و بین مقادیر پیش از تمرین و post10. مقادیر متوسط هستند و میله‌های خطا مربوط به SEs می‌شوند.

نتایج

هیچ‌گونه تغییرات معناداری در عملکردهای SJ و CMJ پس از ۴ هفته تمرین EMS مشاهده نشد (شکل ۱)، درحالی‌که ارتفاع متوسط و متوسط نیروی مکانیکی حفظ‌شده در مدت ۱۵ ثانیه CMJs متوالی به‌صورت معناداری افزایش یافت و به ۳٫۸ ± ۴٫۳% (شکل‌های ۲ و ۳) و ۴٫۳ ±۴٫۷% پس از تمرین به ترتیب رسید. بااین‌حال، ۱۰ روز پس از آخرین جلسه تمرین EMS (post10) ماکسیمم ارتفاع هر پرش به‌صورت معناداری هنگام مقایسه باحالت مبنا افزایش یافت (شکل‌های ۱ و ۲). ارتفاع‌ SJ به‌صورت معناداری به میزان ۶٫۵ ± ۶٫۳% (شکل ۳)، ارتفاع CMJ به میزان ۵٫۴ ±۸٫۱% و ارتفاع دوره ۱۵ ثانیه به میزان ۵٫۳ ±۵٫۵% افزایش یافت. علاوه‌براین، متوسط توان مکانیکی در هر کیلوگرم وزن بدن حفظ‌شده در مدت CMJs متوالی به‌صورت معناداری در مقایسه باحالت مبنا بیشتر بود (۱۵٫۹ ± ۵٫۵%).

بحث

اثرات تحریک الکتریکی و والیبال

یافته‌های اصلی این مطالعه نشان داد که برنامه تمرین تحریک الکتریکی ماهیچه ۴ هفته‌ای، همراه با تمرین پیش فصل والیبال، به‌صورت معناداری ارتفاع متوسط پرش و توان مکانیکی در مدت ۱۵ ثانیه CMJs متوالی را افزایش داد اما عملکرد در پرش‌های انفرادی را تغییری نداد. داده‌ها نیز نشان داد که پس از یک برنامه EMS، ۱۰ روز تمرین استاندارد والیبال به‌صورت معناداری باعث بالا رفتن عملکرد CMJ و SJ که میزان ۵-۶% می‌شود. بر طبق بررسی‌های پیشین، EMS می‌تواند روشی مفید برای ایجاد نیروی غیر هوازی در فعالیت‌های زنجیره جنبشی بسته مانند پرش‌های عمودی باشد.

والیبال نیازمند تلاش کنم اما جدی است مثلاً پرش‌های عمودی حداکثری که به‌صورت تکرارشونده در هر جلسه تمرین و رقابت انجام می‌شود. Chamari و همکاران مشاهده کرده‌اند که در هر مسابقه والیبال، هر بار که یک بازیکن از یکی از وضعیت‌های قرارگیری سه‌گانه در خط حمله عبور می‌کند، حدوداً ۶ بار می‌پرد و ریکاوری متوسط ۲۰ ثانیه بین هر پرش وجود دارد. بااین‌حال، اگرچه تولید نیروی غیر هوازی در هر پرش عمودی مشخصه عملکرد عصبی عضلانی بسیار مهمی در میان بازیکنان والیبال است، اثربخشی برنامه‌های تمرین استقامتی مختلف برای بهبود چنین قابلیتی هنوز به لحاظ سیستماتیک مشخص و سنجیده نشده است. Newton و همکاران اخیراً نشان داده‌اند که ۸ هفته تمرین استقامتی بالستیک پرش عمودی را به‌صورت معناداری در بازیکنان حرفه‌ای والیبال افزایش داده است، درحالی‌که تمرینات سنتی با وزنه (اسکات و پرس پا) هیچ نتیجه‌ای نداشتند. علاوه‌براین، تمام افراد دوره آماده‌سازی پیش فصل والیبال را با چهار تا پنج جلسه تمرین در هر هفته به اتمام رساندند. نتایج مشابه در مطالعه حاضر مشاهده شد، با این استثنا که برنامه تمرینی کوتاه‌تر بود (۴ هفته)، افراد جوان‌تر بودند و افزایش معناداری در پرش‌های انفرادی تنها پس از یک دوره کوتاه تمرین والیبال به دنبال تمرین EMS به دست آمد.

پس از ۴ هفته تمرین EMS، متوسط ارتفاع و توان متوسط حفظ‌شده در مدت ۱۵ ثانیه CMJs متوالی به‌صورت معناداری در مقایسه باحالت پیش از تمرین بیشتر بود. این نشان می‌دهد که تنها تغییر معناداری پس از تمرین EMS مشاهده‌شده است. ما آگاهیم که چنین شرایط پرش مختص والیبال نیست، بلکه این نوع تمرین در سوخت‌وساز غیر هوازی لاکتیک اثرگذار است. علاوه‌براین، اخیراً نشان داده‌شده است که در بازیکنان حرفه‌ای والیبال، تراکم لاکتات خون پس از یک پرش عمودی انفرادی و پس از ۶ پرش متوالی اتفاق می‌افتد؛ بنابراین، هر روی سیستم‌های انرژی غیر هوازی لاکتیک و غیر لاکتیک در والیبال مهم هستند و هر دو باید با برنامه‌های تمرینی ویژه در نظر گرفته شوند. بر اساس یافته‌های حاضر، می‌توان ارائه کرد که ۴ هفته تمرین EMS ایزومتریک نشان‌دهنده روشی صحیح برای تحریک سوخت‌وساز غیر هوازی لاکتیک است. عجیب نیست چراکه Eriksson و همکاران افزایش معنادار تشکیل لاکتات در عضلات را پس از یک جلسه شدید EMS گزارش کردند.

اثرات تحریک الکتریکی و والیبال

اثرات تحریک الکتریکی و والیبال

نبودن تغییر در ارتفاع پرش انفرادی پس از تکمیل برنامه تمرینی EMS یافته جدیدی نیست چراکه Maffiuletti و همکاران مشاهده کرده‌اند که ارتفاع CMJ در بازیکنان حرفه‌ای بسکتبال پس از یک برنامه مشابه ۴ هفته‌ای بدون تغییر بوده است. در راستای یافته‌های ما، یک دوره تکمیلی ۴ هفته‌ای تمرینات بسکتبال به‌تنهایی منجر به افزایش پرش معناداری شد. این نویسندگان نتیجه گرفتند که عملکرد در حرکت‌های پیچیده با استفاده از چرخه‌های کوتاه شوندگی کششی مانند CMJ مستلزم یک دوره تمرینی ویژه پیش از نتایج سودمند EMS خواهد بود. بر اساس نتایج حاضر، نتایج مشابهی نیز می‌تواند به حرکات بدون چرخه‌های کوتاه شوندگی کششی مانند پرش اسکات تعمیم داشته شود، چراکه افزایش ۱۰ روز والیبال نرمال بعد از برنامه EMS امکان افزایش ارتفاع CMJ و SJ را فراهم می‌کند. عملکرد در پرش‌های عمودی انفرادی متأثر از چند فاکتور عصبی یا عضلانی است. تغییرات در این سطوح در مدت ۱۰ روز تمرین والیبال می‌تواند توصیف‌کننده افزایش با تأخیر توانایی پرش باشد. به‌طور مثال، امکان دارد که توانایی سیستم عصبی عضلانی در تولید قدرت حداکثری یا نیروی متمرکز به‌سرعت افزایش یابد، اگرچه با روش کنونی این‌گونه نشد. تولید نیروی لاکتیک و همچنین غیر لاکتیک زیاد پس از تمرین می‌تواند تأثیر مثبتی بر ارتفاع پرش عمودی داشته باشد چراکه مصرف ATP غیر هوازی برای تمرینات الکتریکی نسبت به تمرینات انفرادی بیشتر است. افزایش قابل‌ملاحظه و مشاهده‌شده در اینجا برای SJ و CMJ به نظر نشان‌دهنده بهبود عملکرد انقباض کشیشی خواهد بود. نوع فیبر نیز می‌تواند به‌عنوان فاکتور امکان‌پذیر برای افزایش پرش عمودی در نظر گرفته شود چراکه EMS به‌صورت ترجیحی بزرگ‌ترین واحدهای حرکتی را فعال می‌کند. بااین‌حال، تأثیر این فاکتورها در وظایف عملکردی مانند پرش بسیار پیچیده است و به نظر نامحتمل می‌رسد که چنین اصلاحاتی در ۱۰ روز تمرینات ورزشی نرمال والیبال اتفاق بیفتد. ازاین‌رو می‌توان استنباط کرد که سازگاری سیستم مرکزی عصبی نقش کلیدی در افزایش پرش عمودی مشاهده‌شده در اینجا ایفا می‌کند. علاوه‌براین، انجام این اقدامات سریع به‌شدت بر الگوهای تحریک ماهیچه از پیش برنامه‌ریزی‌شده متکی است، چراکه بازخورد به‌دست‌آمده تنها نقش محدودی را به خاطر زمان کوتاه اجرای کار ایفا می‌کند. بهینه‌سازی چنین روش‌هایی در سیستم عصبی مرکزی احتمالاً در ورزش‌کاران در مدت تمرینات تخصصی والیبال انجام شود. می‌توان نتیجه گرفت که زمانی که هدف از تمرین استقامتی EMS بالا بردن توانایی پرش عمودی باشد، تمرینات ورزشی تخصصی پس از تمرین EMS می‌تواند سیستم عصبی مرکزی را قادر ساخته تا کنترل خصوصیات عصبی عضلانی را بهتر کند.

در مطالعه حاضر، هردوی عضلات کشنده زانو و انعطاف دهنده کف پا تحریک شدند چراکه نقش نسبی آن‌ها در کار انجام‌شده کلی در مدت پرش‌های عمودی در حالت متوسط ۴۹ و ۲۳ در صد در نظر گرفته‌شده است. تا جایی که ما می‌دانیم، اثرات تمرین EMS انعطاف کف پا بر عملکرد پرش عمودی بیشتر مطالعه شده‌اند. در پروتکل‌های تمرینی معمول EMS، تنها عضلات چهار سر هنگامی‌که فرد در یک دستگاه کشش پا نشسته تحریک می‌شود و گروه عضلات زانو و سینه غالباً نادیده گرفته می‌شوند، شاید برای کاهش بزرگی بهبود پتانسیل در اقدامات پیچیده مانند پرش عمودی.

در روش حاضر، ویژگی بین نوع کار انجام‌شده در مدت تمرین و آزمون نیز در نظر گرفته‌شده است. درواقع، Augustsson و همکاران اخیراً نشان داده‌اند که تمرینات ورزشی اسکات عملکرد پرش عمودی را به میزان ۱۰% افزایش دهد، درحالی‌که هیچ تغییری پس از تمرینات زنجیره باز جنبشی مشاهده نشده است. بااین‌حال، تمرین EMS ما اساساً فرمی از تمرینات قدرتی ایزومتریک است و مشخص است که محدودیت‌های اجرایی برای ورزش‌کاران درباره این نوع تمرین وجود دارد. ازاین‌رو می‌توان نتیجه گرفت که هنگامی‌که هدف از یک برنامه تمرینی EMS بهبود توانایی پرش عمودی باشد، انتخاب عضلات تمرین دیده و نوع اثر و عمل آن‌ها تأثیر عمده‌ای درنتیجه خواهد داشت، حتی زمانی که نوع انقباض عضلانی انجام‌شده در مدت تمرین مختص انقباض آزمون نباشد.

کاربردهای عملی

اثرات تحریک الکتریکی و والیبال

برنامه‌های تمرین تخصصی مانند تمرین بالستیک یا تمرین EMS باید به بازیکنان والیبال به‌منظور توسعه و بهبود توانایی پرش عمودی آن‌ها پیشنهاد شود. به‌عنوان پیشنهاد عملی، بیان می‌شود که تمرین EMS می‌تواند در جهت بهبود عملکرد پرش عمودی بدون مختل کردن تمرینات تخصصی ورزش والیبال استفاده شود و باید در بهترین حالت پیش از فصل تمرین والیبال انجام شود. تمرین EMS مزیتی را نسبت به تمرینات بالستیک در راستای بهبود توانایی پرش عمودی هنگامی‌که زمان دسترسی به تمرینات تنفسی فیزیکی محدود باشد فراهم می‌سازد. علاوه‌براین، ۳۶ دقیقه تمرین EMS در هر هفته در مدت چهار هفته پس از ۱۰ روز تمرین والیبال منجر به افزایش معنادار در عملکرد و توانایی پرش عمودی برای افراد مطالعه ما شد. پروتکل‌های تمرین بالستیک معمولاً مستلزم بیش از ۳۶ دقیقه در هر هفته هستند؛ بااین‌حال، باید به خاطر سپرد که تمرین EMS برخلاف تمرینات استقامتی بالستیک تأثیر مثبت آنی ندارد. یک دوره تمرین به‌ویژه به مدت ۱۰ روز تا یک ماه پس از برنامه تمرینی EMS و پیش از افزایش توانایی پرش انفرادی نیاز است. پژوهش‌های بیشتر به‌منظور تکرار این یافته‌ها و مشخص کردن تاثبر EMS و تمرینات بالستیک به‌صورت هم‌زمان در قدرت ارادی حداکثری و توانایی پرش عمودی در ورزش‌های تیمی مانند والیبال و بسکتبال باید انجام شود. همچنین، مکانیزم‌های مربوط به افزایش پرش عمودی با تأخیر پس از انجام EMS و دخالت محتمل سازگاری‌های عصبی باید مشخص شود. مطالعات بیشتر باید بر (۱) اثربخشی EMS استفاده‌شده به‌صورت استاتیک در برابر دینامیک، (۲) پروتکل مطلوب تمرین EMS و (۳) اثرات تمرینات ارادی در برابر EMS بر توانایی پرش عمودی متمرکز شوند.