عملکرد تحریک الکتریکی EMS فیزیکی بر بازیکنان هاکی روی یخ
اثرات تمرین تحریک الکتریکی ماهیچه بر عملکرد فیزیکی بازیکنان هاکی روی یخ
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر برنامه تمرین تحریک الکتریکی ماهیچه کوتاهمدت (EMS) بر قوای جسمانی کشش زانوان، حرکات با اسکیت و عملکرد پرش عمودی گروهی از بازیکنان هاکی روی یخ بود. روشها: ۱۷ بازیکن هاکی روی یخ در این مطالعه شرکت کردند، ۹ نفر از آنها در گروه تحریک الکتریکی (ES) و سایر نفرات بهعنوان گروه کنترل (C) شرکت کردند. جلسات EMS از ۳۰ انقباض (چهار ثانیه، ۸۵ Hz) تشکیل میشد و سه بار در هفته به مدت سه هفته انجام شدند. قوای ایزو سینتیک عضلات کشنده زانو توسط دینامومتر Biodex با سرعتهای زاویهای متمرکز و برون مرکزی متفاوت مشخص شدند. توانایی پرش در طول پرش اسکات (SJ)، پرش معکوس (CMJ)، پرش دراپ (DJ) و ۱۵ پرش متوالی CMJ (15J) ارزیابیشده. زمان سرعت برای ۱۰ و ۳۰ متر اسکیت در شرایط خاص با استفاده از سامانه فتوالکتریک مادونقرمز اندازهگیری شد. نتایج: پس سه هفته تمرین EMS، پیچش ایزو سینتیک بهصورت معناداری برای گروه ES در شرایط متمرکز و برون مرکزی افزایش یافت، اگرچه ارتفاع پرش عمودی بهصورت معناداری برای SJ، CMJ و DJ کاهش یافت. عملکرد اسکیت ۱۰ متر بهصورت معناداری بهبود یافت. نتیجهگیری: نشان داده شد که برنامه EMS کشندههای زانو بهصورت معناداری قوای ایزو سینتیک را افزایش داده و عملکرد اسمیت کوتاه گروهی از بازیکنان هاکی روی یخ را افزایش داده است.
تحقیقات بر استفاده تحریک الکتریکی ماهیچه (EMS) عنوان روش تمرین دادن عضله اسکلتی سالم در دهه گذشته افزایشیافته است. چندین مطالعه نشان دادند که این روش تمرین افزایش نیروی حداکثری البته با تنوع شدید در افزایش قوای جسمانی گزارششده از ۰ تا ۴۴% را ممکن میسازد. حالت تحریک متفاوت (فرکانس، مدت ضربه)، روند کار آزمون، پروتکلهای تمرین (تعداد و مدت جلسات)، شرایطی پیش از تمرین و تفاوتهای میان فردی حداقل تا حدودی میتواند مربوط به پراکندگیهای مشاهدهشده باشد.
اخیراً، برخی مطالعات تلاش کردند تا تأثیر تمرین EMS بر عملکرد تخصصی ورزشکاران ورزشهای تیمی مختلف را بررسی کنند. بهطور مثال، Maffiuletti و همکاران و Malatesta و همکاران تأثیرات مثبت تمرین EMS کوتاهمدت بر عملکرد پرش عمودی بازیکنان والیبال و بسکتبال را نشان دادند. این تغییرات همچنین با افزایش قوای ایزومتریک و ایزو سینتیک مرتبط بودند. بااینحال تا جایی که ما میدانیم، هیچ مطالعهای درباره اثرات تمکینی EMS بر عملکرد تخصصی بازیکنان هاکی روی یخ منتشرنشده است.
تحلیل پروفایل فیزیکی تیمهای حرفهای هاکی روی یخ اهمیت استقامت هوازی، توان غیر هوازی، قوای عضلانی و سرعت اسکیت را نشان داده است. همچنین اشارهشده است که کاهش قوای عضلانی مشاهدهشده در فصل هاکی میتواند به نبودن برنامههای تمرینی تخصصی مربوط باشد. مطالعه ما از تمرین EMS بهعنوان تمرین تکمیلی در کنار فعالیتهای استاندارد تمرینی باهدف بهبود قوای عضلانی و عملکرد فیزیکی ورزشکاران هاکی روی یخ استفاده کرد. ازاینرو، هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر برنامه تمرین EMS به مدت سه هفته بر قوای عضلانی عضلات چهار سر و بر تواناییهای جسمی تخصصی بازیکنان هاکی روی یخ مانند پرش عمودی و عملکرد سرعت اسکیت رفتن بود. گروه عضله چهار سر ابتدا انتخاب شد چراکه بیشترین قوای انقباضی را در دوره فشار آوردن به اسکیت تحمل میکرد، اگرچه عضلات همسترینگ و شکم ابتدا در جهت پایدار کردن مفصل زانو وارد عمل میشوند. این گروه ماهیچه بهعنوان گروه دو فرم انتخاب شدند چراکه سه مورد از عضلات چهارگانه سطحی بوده و بهراحتی تحریک میشوند.
عملکرد تحریک الکتریکی EMS
مواد و روشها
افراد مطالعه
گروه از ۱۷ بازیکن هاکی روی یخ که در لیگ فدراسیون هاکی روی یخ فرانسه، دسته دوم، مشغول رقابت هستند (سن = ۲۲٫۶ ±۴٫۵ سال؛ قد=۱۷۸٫۳ ±۴٫۸ cm، وزن= ۷۳٫۸ ±۷٫۶ kg) در این مطالعه شرکت کردند. این افراد بهصورت تصادفی در دو گروه تقسیمشده که نه نفر از آنها در گروه بازیکنان تحریکشده الکتریکی (ES) و هشت نفر در گروه کنترل (C) تخصیص پیدا کردند. هیچکدام از آنها قبلاً در تجربیات EMS سیستماتیک شرکت نکرده بودند. تمام افراد با شرکت در مطالعه بر مبنایی داوطلبانه موافقت کرده و فرم رضایتنامه کتبی را امضا کردند. این مطالعه مطابقه بیانیه هلسینکی انجامشده و تأییدیه پروژه از کمیته پژوهشهای انسانی دانشگاه Burgundy دریافت شد. در طول آزمایش، تمرین هاکی روی یخ برای تمام بازیکنان یکسان بوده و با مربی یکسان انجامشده و همه ورزشکاران سه بار در هفته در جلسات یک و نیم ساعت تمرین کرده و هر هفته یک بازی انجام دادند. هیچیک از افراد مطالعه نمیبایست آزمایش را به خاطر آسیبدیدگی حاصل از تمرین EMS یا تمرینات هاکی روی یخ متوقف کند.
تمرین
تمرین EMS: مجموع نه جلسه تمرین EMS در دوره سههفتهای انجامشده و ۱۲ دقیقه در هر جلسه و ۳ جلسه در هر هفته مطابق با توصیه Sale و MacDougall انجام شد. جلسات EMS، مجزای از تمرینات تخصصی هاکی روی یخ، همیشه در زمان برابری از روز و در روزهای یکسانی از هفته انجام میشدند. در مدت EMS، ورزشکاران درد دستگاه کشش پا درصورتیکه زانو زاویه ۶۰ درجه پیداکرده مینشستند. EMS هر دو عضله چهار سر را بهصورت همزمان توسط محرک Compex-2 تحریک میکرد. دو جفت الکترود مثبت چسبنده (هرکدام ۲۵cm مربع) که خاصیت تفکیک قطبی سطحی را داشتند، روی عضلات شکمی و کناری قرار گرفتند. این دو الکترود منفی چهاروجهی، هرکدام ۵۰cm مربع روی عضلات سه سرپاها، ۱-۳ سانتیمتر زیر رباط کشاله ران قرار گرفتند. جریان ضربات با فرکانس ۸۵-Hz به مدت ۲۵۰ _s استفاده شد. زمان انقباض ۴ s و زمان استراحت ۲۰ s بود. در مدت هر جلسه تمرین، ۳۰ انقباض EMS کامل شد. برای تضمین شدت انقباض یکسان در کل جلسه تمرین، نیروی ایجادشده الکتریکی بهصورت ثابت با دینامومتر نوع مایو استاتیک اندازهگیری شد. در آغاز هر جلسه تمرین، نیروی ایزومتریک اختیاری حداکثری هر فرد در زاویه ۶۰ درجه اندازهگیری شد. سپس شدت تحریک بهصورت انفرادی به حداکثر شدت تحمل شده افزایش یافت. این سطح انقباض در آغاز تحریک بهدستآمده و به مدت ۴ s باقی ماند.
آزمون
آزمون ایزو سینتیک: پیچشی حداکثری اختیاری عضلات کشنده زانوی سمت راست قبل و پس از دوره سههفتهای، با استفاده از دینامومتر ایزو سینتیک Biodex تأییدشده توسط Taylor و همکاران اندازهگیری شد. دوره هفت دقیقه گرم کردن استاندارد و آشنایی با دستگاه اندازهگیری با تکرارهای متوسط در هر سرعت زاویهای آزمایش انجام شد. سپس افراد ۳ بار کشش زانو بهصورت اختیاری و حداکثری در ۵ سرعت زاویهای متمرکز و دو سرعت برون مرکز با زاویه ۹۰ درجه حرکتی انجام دادند. در هر مورد، تنها بهترین عملکرد نگهداری شد. مدت استراحت چهار دقیقه بین هر آزمایش مجاز بود. برای کاهش حرکت ران و لگن در تمام انقباضها یک سری نوارهای کمربندی در قفسه سینه، لگن، وسط ران و پایین پا به کار گرفته شد. نوار آخر پا را به بازوی اهرم دینامومتر ثابت میکرد. هماهنگی بین مرکز چرخش میله دینامومتر و محور مفصل زانو در آغاز هر آزمایش بررسی شد. دستهای افراد در امتداد سینه قرارگرفته و هرکدام روی شانههای مخالف قرار گرفتند. چرخشها به لحاظ گرانش در زاویه مفصل زانو تثبیت شدند. برای هر سرعت زاویهای، پیچش اختیاری حداکثری زانو بهصورت ۶۰ درجه مستقیماً توسط نرمافزار Biodex محاسبهشده و در تحلیلها اعمال شد.
آزمون پرش عمودی: توانایی پرش با مت تماسی ارزیابی شد. پرش اسکات (SJ)، پرش معکوس (CMJ) و پرش دراپ (DJ) از ارتفاع ۳۰cm بهصورت تصادفی مطابق با پیشنهادات Asmussen و Bonde-Petersen انجام شدند. سه آزمون برای هر نوع پرش انجام شد و بهترین نتیجه نگهداری شد. ۱۵ CMJ متوالی (۱۵J) نیز در جهت ارزیابی ظرفیتهای استقامتی کشندههای زانو انجام شدند. در طول این آزمون ۱۵J، ارتفاع پرش و قدرت پرش برای هر پرش اندازهگیری شده و سپس متوسط آنها گرفته شد.
آزمون دوی سرعت: زمان، مشخصشده در سطح دو سرعت ۱۰ الی ۳۰ متر روی یخ، با سلولهای فتوالکتریک مادونقرمز قرارگرفته ۱۰ و ۳۰ متر از خط شروع اندازهگیری شده و توسط نرمافزارهای موجود در بازار کنترل میشد. بازیکنان بر اساس علامت چشمی آمادهشده و با بالاترین سرعت ممکن فاصله ۳۰ متری را استیک میکردند. این دوی سرعت به ما امکان اندازهگیری مستقیم زمان را با زمان ۱۰ متر بهصورت متوسط میدهد. تنها بهترین عملکرد سه آزمایش نگهداری شد.
تحلیل آماری
مقادیر میانگین و انحراف استاندارد (SD) برای تمام متغیرها محاسبه شدند. تحلیل واریانسهای مقادیر تکراری (ANOVA) با تبعیت از روند کار Newman–Keuls آزمودن تفاوتهای بین دو گروه و اثرات برنامه EMS بر متغیرهای وابسته (قوای جسمانی، پرش و عملکرد سرعت) در هر گروه قبل و پس از دوره سههفتهای استفاده شد. روابط بین قوای ایزو سینتیک، پرش عمودی و عملکرد اسکیت نیز با استفاده از روابط همبستگی محصول Pearson بررسی شدند. در تمام روند کارهای آماری، سطح اهمیت ۰٫۰۵ پذیرفته شد.
جدول ۱: عملکردهای پرش عمودی در گروههای تحریک الکتریکی (ES) و کنترل (C) قبل و پس از دوره سههفتهای، مقادیر میانگین هستند.
نتایج
قبل از تمرین، هیچگونه تفاوت معناداری بین گروههای ES و C در مشخصات فیزیکی، قوای زانو و عملکرد اسکیت مشاهده نشد. گروه C مقادیر بالایی برای ارتفاع ۱۵J و نیرو در مقایسه با گروه ES داشتند. هنگام در نظر گرفتن هر دو گروه قبل از دوره سههفتهای، رابطه معنادار منفی بین عملکرد اسکیت ۱۰ و ۳۰ متر مشاهده شد (شکل ۱).
قوای عضلانی: پس از سه هفته تمرین EMS، پیچش ایزو سینتیک بهصورت معناداری برای ES (شکل ۲) در شرایط برون مرکز و متمرکز افزایش یافت. بهجز برای شرایط برون مرکز ۶۰ درجه در هر ثانیه، گروه C هیچگونه افزایش پیچش معناداری نشان ندادند. هنگام مقایسه تغییرات پیچش پس از دوره ۳ هفته، به نظر میرسد که گروه ES پیچش بسیار بالاتری نسبت به گروه C داشتند. افزایش پیچش برون مرکزی ۶۰ درجه در هر ثانیه تفاوت معناداری بین گروههای ES و C نداشت.
عملکرد پرش عمودی: نتایج پرش عمودی، بهدستآمده قبل و بعد از دوره ۳ هفته، در جدول ۱ برای گروههای ES و C نشان دادهشدهاند. پس از تمرین EMS، ارتفاع پرش عمودی گروه ES بهصورت معناداری برای SJ، CMJ و DJ کاهش یافت. هیچگونه تفاوت معناداری قبل و بعد از دوره سه هفته برای اعضای گروه C مشاهده نشد. برای گروه ES، قوای ۱۵J پس از تمرین افزایش یافت. اگرچه افزایش ارتفاع ۱۵J قابلتوجه نبود. هیچگونه تفاوت معناداری برای گروه C به دست نیامد.
عملکردهای اسکیت: برای گروه ES، زمان اسکیت رفتن ۱۰ متر بهصورت معناداری کاهش یافت، اگرچه هیچ تغییری برای دوی سرعت ۳۰ متر مشاهده نشد (شکل ۳). عملکرد اسکیت گروه C قبل و پس از دوره ۳ هفته قابلمقایسه است.
شکل ۱: رابطی بین پیچش متمرکز ۲۴۰ درجه بر ثانیه و زمان اسکیت ۳۰ متر بهدستآمده قبل از دوره سههفتهای. گرو ه های ES و C با همدیگر برای نشان دادن رابطه خطی گروهبندی شدند.
بحث
مطالعه حاضر نشان داد که برنامه تمرینی EMS سههفتهای قوای ایزو سینتیک برون مرکز و متمرکز عضلات کشنده زانو و همچنین عملکرد اسکیت گروهی از بازیکنان هاکی روی یخ رقابتی در مقایسه با گروه کنترل را افزایش داده است. این شرایط بیان میکند که EMS میتواند ابزار سودمندی برای افزایش قوای عضلانی و سرعت اسکیت در بازیکنان هاکی روی یخ باشد. این یافتهها در مطابقت با گزارشات قبلی هستند که تأیید میکند دورههای مختصر EMS اثرات سودمندی بر قوای عضلانی و تواناییهای تخصصی ورزشکاران کارآزموده دارد.
بهطورکلی پذیرفتهشده است که سازگاریهای عصبی در تمرینات قدرتی اختیاری کوتاهمدت و تمرین EMS برجسته است. بهطور مثال، Maffiuletti و همکاران اخیراً بیان کردند که تمرین EMS میتواند باعث افزایش تحریک عصبی گردد که منجر به تعداد بیشتر واحدهای حرکتی درگیر خواهد شد. ازاینرو، افزایش قوای جسمانی بعد از تمرین EMS حاضر در انقباضهای ایزو سینتیکی حداکثری اختیاری برون مرکز میتواند تا حدودی به سازگاریها و عصبی مربوط باشد. این نتیجه بیان میکند که افزایش قوای جسمانی، مشاهدهشده در مطالعه حاضر تا حدودی میتواند با این واقعیت توصیف گردد که پس از دوره سههفتهای افراد مطالعه با انجام انقباض ایزو سینتیک آشنایی بیشتری داشتند. بااینوجود، چنین نتیجهای تنها برای سرعت زاویهای مشخص صحیح است و افزایش قوای جسمانی بهدستآمده برای گروه ES ما اصولاً میتواند به سازگاری عصبی اثرگذار بر فیبرهای با پیچش سریع مربوط باشد. علاوهبراین، فیبرهای با پیچش سریع در انقباضهای برون مرکز بیشتر درگیر میشوند. همچنین، اثربخشی تمرینات تکمیلی با تحریک الکتریکی بر اساس این مفهوم است که فیبرهای با پیچش سریع ابتدا فعالشده و تا حدی بیشتر توسط اصل اندازه Henneman پیشبینیشدهاند. مکانیزمهای مربوط به افزایش قوای جسمانی هر چه که باشند، مطالعه حاضر از فرضیه پیشین Kots و Chwilon حمایت میکند. علاوهبراین، انقباض ایجادشده با EMS باعث افزایش قوای جسمانی شده و میتواند نقص نیروی انقباض اختیاری حداکثری را با به دست آوردن واحد حرکتی حداکثری اصلاح کند. این حقیقت که EMS کمبود نیرو را با نسبت بیشتری از واحدهای حرکتی سریع به کار گرفتهشده اصلاح میکند میتواند مبنایی برای افزایش بیشتر قوای جسمانی باشد.
پژوهشهای مربوط به تأثیر تمرین EMS بر عملکرد پرش عمودی بسیار محدود است. در مطالعه حاضر، ارتفاع SJ، CMJ و DJ بهصورت معناداری پس از سه هفته EMS کاهش یافتند. چنین یافتههایی عجیب هستند اما در توافق کلی با آزمایشات قبلی هستند. علاوهبراین، چندین مطالعه در مواجهه با اثرات EMS بر پرش عمودی تغییر معناداری در ارتفاع پرش انفرادی مشاهده نکردند. سایر نویسندگان بهبود توانایی پرش را تنها ۱۰ روز یا ۴ هفته پس از پایان دوره تمرینی EMS مشاهده کردند، درحالیکه هیچگونه افزایشی فوراً پس از برنامه تمرینی به ثبت نرسید. در مقایسه با این دو مطالعه اخیر که از روند کار تحریک مشابه به آزمایش ما استفاده میکنند، نواقص مشاهدهشده ما در توانایی پرش عمودی میتواند به جمعیت مورد آزمون مربوط باشد. این دو مطالعه افرادی را در نظر گرفتند که بهصورت تخصصی برای پرشهای عمودی تمرین دادهشده بودند و در کنار آن برنامه EMS خود را ادامه دادند، چراکه بازیکنان والیبال یا بسکتبال بودند؛ و در مقابل، در مطالعه ما، افراد مطالعه بهصورت تخصصی برای پرشهای عمودی تمرین داده نشده بلکه برای اسکیت رفتن با سرعت تمرین دادهشده بودند. ازاینرو، تمرین بهتنهایی به نظر برای بهبود عملکرد عصبی عضلانی در تواناییهای تخصصی و پیچیده مانند پرشهای عمودی کافی نبوده و اما برای بهبود عملکرد تک مفصلی با افزایش تحریک عصبی کارآمد است؛ بنابراین، جلسات تمرینی طولانیتر و تخصصی برای مشاهده اثرات سودمند در عملکرد پرش عمودی با امکان کنترل کامل خصوصیات عصبی عضلانی در جهت ایجاد رفتار الاستیکی عضله اسکلتی نیاز هستند. در مطالعه حاضر، کنترل بیشتر خصوصیات عصبی عضلانی در وظایف پیچیده با در نظر گرفتن عملکرد اسکیت نشان دادهشده است.
شکل ۲: رابطه سرعت زاویهای – پیچش کشندههای زانو با استفاده از پیچش زاویهای ثابت (۶۰ درجه) برای گروه تحریکشده الکتریکی (نمودار بالا) و گروه کنترل (نمودار پایین). مقادیر میانگین هستند؛ * و ** نشاندهنده مقادیر بالاتر نسبت به قبل از دوره سههفتهای در سطح اهمیت P < 0.05 و P < 0.01 هستند.
بااینوجود، تمرین EMS اثرات مثبتی بر توانایی پرش عمودی و بر توان متوسط ۱۵J خواهد داشت. این افزایش نیروی قابلتوجه در روند ۱۵J میتواند ظرفیتهای استقامتی بهتر عضلات کشش زانو را نشان دهد. این یافتهها به بیان عملی نشاندهنده عملکردهای بیشتر در انتهای دنبالههای تخصصی هاکی روی یخ هستند. علاوهبراین، میتوان بیان کرد که این برنامه تمرینی EMS سههفتهای میتواند تأثیرات ویژه در شرایط مسابقه داشته باشد. علاوهبراین، این ظرفیتهای عصبی عضلانی و استقامتی بهتر کشندههای زانو میتوانند مفید باشند. چراکه اسکیت مستلزم تغییرات جهت حرکتی سریع و تکرارشونده است.
عملکرد اسکیت بهصورت معناداری به قوای عضلانی متمرکز مرتبط بود. ازاینرو، استفادههای عملی از تمرین EMS نمیتواند تنها برای افزایش قوای جسمانی و ظرفیتهای استقامتی بهتر باشد، بلکه بهبود عملکرد اسکیت با کاهش معنادار در زمان اسکیت ۱۰ متر نیز حاصل میشود. نتایج در ۳۰ متر نماینده بهتری برای حداکثر سرعت دو خواهند بود اما اهمیت کمتری در شرایط هاکی روی یخ دارند. علاوهبراین، در شرایط پیروزی در مسابقه، بازیکنان قادر به رسیدن ۸ متر بر ثانیه تنها پس از چهار حرکت هستند. استارت سریع در آغاز سرعت، همراه با افزایش قوای کشش زانوان، میتواند حاصل از تمرین EMS باشد و بیانکننده تغییرات محتمل بر عملکرد سرعت در کوتاهمدت است. بااینحال، هیچگونه رابطهای بین افزایش قوای عضلانی و عملکرد اسکیت ۱۰ متر مشاهده نشد. ازاینرو، همانطور که توسط سایرین بیانشده، این سازگاری ایجادشده با تمرین تخصصی EMS میتواند حاصل از تمرینات ورزشی مستمر هاکی روی یخ در برنامه تمرینی EMS باشد که سیستم عصبی مرکزی را قادر به بهینه کردن کنتور خصوصیات عصبی عضلانی میکند؛ بنابراین، تمرینات تخصصی ورزشی باید در طول EMS برای بدستآوردن سازگاریهای تخصصی انجام شود.
شکل ۳: زمان اسکیت برای گروههای تحریکشده الکتریکی (ES) و کنترل (C) در مسافتهای ۱۰ متر (نمودار بالا) و ۳۰ متر (نمودار پایین). مقادیر میانگین هستند؛ * نشاندهنده مقادیر کمتر از پیش از دوره سههفتهای در صد اهمیت P < 0.05 هستند.
تمرین EMS استفادهشده در مطالعه حاضر اساساً شکلی از تمرین مقاومتی ایزومتریک است؛ مانند مطالعه حاضر، افزایش قوای جسمانی غالباً پس از EMS مشاهده میشود اما این موارد نسبت به موارد بهدستآمده در تمرین اختیاری انجامشده با شدت و مدت مشابه برتری ندارند؛ بنابراین، زمانی که در کنار برنامههای تمرینی دوره انجام شود، EMS به نظر برای افزایش قوای جسمانی کشش زانوان بسیار مفید خواهد بود. مزیت دیگر EMS میتواند این باشد که جلسات تمرینی غالباً زمان کوتاهتری در مقایسه با تمرینات قدرتی ارادی و اختیاری دارند. بااینحال، اثرات تمرین EMS بر عملکرد فیزیکی افراد سالم هنوز نامشخص است و پژوهشهای بیشتری برای بررسی استفاده از EMS در کنار انقباض ایزومتریک و همراه با سایر انواع تمرین در جهت افزایش تخصص تمرین موردنیاز است.
بهطور خلاصه، مطالعه حاضر نشان داد که افزایش در قوای جسمانی متمرکز و برون مرکز کشش زانو و عملکرد اسکیت میتواند در دوره نسبتاً کوتاهی (۳ هفته) با استفاده از تمرین EMS به دست آید. بهعنوان پیشنهاد عملی برای بازیکنان هاکی روی یخ، توصیه میشود که تمرین EMS میتواند در طول فصل برای بالا بردن قوای جسمانی و عملکرد اسکیت بدون مختل کردن تمرینات هاکی روی یخ استفاده شود. بااینوجود، آزمایشات بیشتری برای مشخص کردن مزیتهای بلندمدت تمرین EMS در هاکی روی یخ موردنیاز است.
عملکرد تحریک ای ام اس الکتریکی
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر برنامه تمرین تحریک الکتریکی ماهیچه کوتاهمدت (EMS) بر قوای جسمانی کشش زانوان، حرکات با اسکیت و عملکرد پرش عمودی گروهی از بازیکنان هاکی روی یخ بود. روشها: ۱۷ بازیکن هاکی روی یخ در این مطالعه شرکت کردند، ۹ نفر از آنها در گروه تحریک الکتریکی (ES) و سایر نفرات بهعنوان گروه کنترل (C) شرکت کردند. جلسات EMS از ۳۰ انقباض (چهار ثانیه، ۸۵ Hz) تشکیل میشد و سه بار در هفته به مدت سه هفته انجام شدند. قوای ایزو سینتیک عضلات کشنده زانو توسط دینامومتر Biodex با سرعتهای زاویهای متمرکز و برون مرکزی متفاوت مشخص شدند. توانایی پرش در طول پرش اسکات (SJ)، پرش معکوس (CMJ)، پرش دراپ (DJ) و ۱۵ پرش متوالی CMJ (15J) ارزیابیشده. زمان سرعت برای ۱۰ و ۳۰ متر اسکیت در شرایط خاص با استفاده از سامانه فتوالکتریک مادونقرمز اندازهگیری شد. نتایج: پس سه هفته تمرین EMS، پیچش ایزو سینتیک بهصورت معناداری برای گروه ES در شرایط متمرکز و برون مرکزی افزایش یافت، اگرچه ارتفاع پرش عمودی بهصورت معناداری برای SJ، CMJ و DJ کاهش یافت. عملکرد اسکیت ۱۰ متر بهصورت معناداری بهبود یافت. نتیجهگیری: نشان داده شد که برنامه EMS کشندههای زانو بهصورت معناداری قوای ایزو سینتیک را افزایش داده و عملکرد اسمیت کوتاه گروهی از بازیکنان هاکی روی یخ را افزایش داده است.
تحقیقات بر استفاده تحریک الکتریکی ماهیچه (EMS) عنوان روش تمرین دادن عضله اسکلتی سالم در دهه گذشته افزایشیافته است. چندین مطالعه نشان دادند که این روش تمرین افزایش نیروی حداکثری البته با تنوع شدید در افزایش قوای جسمانی گزارششده از ۰ تا ۴۴% را ممکن میسازد. حالت تحریک متفاوت (فرکانس، مدت ضربه)، روند کار آزمون، پروتکلهای تمرین (تعداد و مدت جلسات)، شرایطی پیش از تمرین و تفاوتهای میان فردی حداقل تا حدودی میتواند مربوط به پراکندگیهای مشاهدهشده باشد.
اخیراً، برخی مطالعات تلاش کردند تا تأثیر تمرین EMS بر عملکرد تخصصی ورزشکاران ورزشهای تیمی مختلف را بررسی کنند. بهطور مثال، Maffiuletti و همکاران و Malatesta و همکاران تأثیرات مثبت تمرین EMS کوتاهمدت بر عملکرد پرش عمودی بازیکنان والیبال و بسکتبال را نشان دادند. این تغییرات همچنین با افزایش قوای ایزومتریک و ایزو سینتیک مرتبط بودند. بااینحال تا جایی که ما میدانیم، هیچ مطالعهای درباره اثرات تمکینی EMS بر عملکرد تخصصی بازیکنان هاکی روی یخ منتشرنشده است.
تحلیل پروفایل فیزیکی تیمهای حرفهای هاکی روی یخ اهمیت استقامت هوازی، توان غیر هوازی، قوای عضلانی و سرعت اسکیت را نشان داده است. همچنین اشارهشده است که کاهش قوای عضلانی مشاهدهشده در فصل هاکی میتواند به نبودن برنامههای تمرینی تخصصی مربوط باشد. مطالعه ما از تمرین EMS بهعنوان تمرین تکمیلی در کنار فعالیتهای استاندارد تمرینی باهدف بهبود قوای عضلانی و عملکرد فیزیکی ورزشکاران هاکی روی یخ استفاده کرد. ازاینرو، هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر برنامه تمرین EMS به مدت سه هفته بر قوای عضلانی عضلات چهار سر و بر تواناییهای جسمی تخصصی بازیکنان هاکی روی یخ مانند پرش عمودی و عملکرد سرعت اسکیت رفتن بود. گروه عضله چهار سر ابتدا انتخاب شد چراکه بیشترین قوای انقباضی را در دوره فشار آوردن به اسکیت تحمل میکرد، اگرچه عضلات همسترینگ و شکم ابتدا در جهت پایدار کردن مفصل زانو وارد عمل میشوند. این گروه ماهیچه بهعنوان گروه دو فرم انتخاب شدند چراکه سه مورد از عضلات چهارگانه سطحی بوده و بهراحتی تحریک میشوند.
مواد و روشها
افراد مطالعه
گروه از ۱۷ بازیکن هاکی روی یخ که در لیگ فدراسیون هاکی روی یخ فرانسه، دسته دوم، مشغول رقابت هستند (سن = ۲۲٫۶ ±۴٫۵ سال؛ قد=۱۷۸٫۳ ±۴٫۸ cm، وزن= ۷۳٫۸ ±۷٫۶ kg) در این مطالعه شرکت کردند. این افراد بهصورت تصادفی در دو گروه تقسیمشده که نه نفر از آنها در گروه بازیکنان تحریکشده الکتریکی (ES) و هشت نفر در گروه کنترل (C) تخصیص پیدا کردند. هیچکدام از آنها قبلاً در تجربیات EMS سیستماتیک شرکت نکرده بودند. تمام افراد با شرکت در مطالعه بر مبنایی داوطلبانه موافقت کرده و فرم رضایتنامه کتبی را امضا کردند. این مطالعه مطابقه بیانیه هلسینکی انجامشده و تأییدیه پروژه از کمیته پژوهشهای انسانی دانشگاه Burgundy دریافت شد. در طول آزمایش، تمرین هاکی روی یخ برای تمام بازیکنان یکسان بوده و با مربی یکسان انجامشده و همه ورزشکاران سه بار در هفته در جلسات یک و نیم ساعت تمرین کرده و هر هفته یک بازی انجام دادند. هیچیک از افراد مطالعه نمیبایست آزمایش را به خاطر آسیبدیدگی حاصل از تمرین EMS یا تمرینات هاکی روی یخ متوقف کند.
تمرین
تمرین EMS: مجموع نه جلسه تمرین EMS در دوره سههفتهای انجامشده و ۱۲ دقیقه در هر جلسه و ۳ جلسه در هر هفته مطابق با توصیه Sale و MacDougall انجام شد. جلسات EMS، مجزای از تمرینات تخصصی هاکی روی یخ، همیشه در زمان برابری از روز و در روزهای یکسانی از هفته انجام میشدند. در مدت EMS، ورزشکاران درد دستگاه کشش پا درصورتیکه زانو زاویه ۶۰ درجه پیداکرده مینشستند. EMS هر دو عضله چهار سر را بهصورت همزمان توسط محرک Compex-2 تحریک میکرد. دو جفت الکترود مثبت چسبنده (هرکدام ۲۵cm مربع) که خاصیت تفکیک قطبی سطحی را داشتند، روی عضلات شکمی و کناری قرار گرفتند. این دو الکترود منفی چهاروجهی، هرکدام ۵۰cm مربع روی عضلات سه سرپاها، ۱-۳ سانتیمتر زیر رباط کشاله ران قرار گرفتند. جریان ضربات با فرکانس ۸۵-Hz به مدت ۲۵۰ _s استفاده شد. زمان انقباض ۴ s و زمان استراحت ۲۰ s بود. در مدت هر جلسه تمرین، ۳۰ انقباض EMS کامل شد. برای تضمین شدت انقباض یکسان در کل جلسه تمرین، نیروی ایجادشده الکتریکی بهصورت ثابت با دینامومتر نوع مایو استاتیک اندازهگیری شد. در آغاز هر جلسه تمرین، نیروی ایزومتریک اختیاری حداکثری هر فرد در زاویه ۶۰ درجه اندازهگیری شد. سپس شدت تحریک بهصورت انفرادی به حداکثر شدت تحمل شده افزایش یافت. این سطح انقباض در آغاز تحریک بهدستآمده و به مدت ۴ s باقی ماند.
آزمون
آزمون ایزو سینتیک: پیچشی حداکثری اختیاری عضلات کشنده زانوی سمت راست قبل و پس از دوره سههفتهای، با استفاده از دینامومتر ایزو سینتیک Biodex تأییدشده توسط Taylor و همکاران اندازهگیری شد. دوره هفت دقیقه گرم کردن استاندارد و آشنایی با دستگاه اندازهگیری با تکرارهای متوسط در هر سرعت زاویهای آزمایش انجام شد. سپس افراد ۳ بار کشش زانو بهصورت اختیاری و حداکثری در ۵ سرعت زاویهای متمرکز و دو سرعت برون مرکز با زاویه ۹۰ درجه حرکتی انجام دادند. در هر مورد، تنها بهترین عملکرد نگهداری شد. مدت استراحت چهار دقیقه بین هر آزمایش مجاز بود. برای کاهش حرکت ران و لگن در تمام انقباضها یک سری نوارهای کمربندی در قفسه سینه، لگن، وسط ران و پایین پا به کار گرفته شد. نوار آخر پا را به بازوی اهرم دینامومتر ثابت میکرد. هماهنگی بین مرکز چرخش میله دینامومتر و محور مفصل زانو در آغاز هر آزمایش بررسی شد. دستهای افراد در امتداد سینه قرارگرفته و هرکدام روی شانههای مخالف قرار گرفتند. چرخشها به لحاظ گرانش در زاویه مفصل زانو تثبیت شدند. برای هر سرعت زاویهای، پیچش اختیاری حداکثری زانو بهصورت ۶۰ درجه مستقیماً توسط نرمافزار Biodex محاسبهشده و در تحلیلها اعمال شد.
آزمون پرش عمودی: توانایی پرش با مت تماسی ارزیابی شد. پرش اسکات (SJ)، پرش معکوس (CMJ) و پرش دراپ (DJ) از ارتفاع ۳۰cm بهصورت تصادفی مطابق با پیشنهادات Asmussen و Bonde-Petersen انجام شدند. سه آزمون برای هر نوع پرش انجام شد و بهترین نتیجه نگهداری شد. ۱۵ CMJ متوالی (۱۵J) نیز در جهت ارزیابی ظرفیتهای استقامتی کشندههای زانو انجام شدند. در طول این آزمون ۱۵J، ارتفاع پرش و قدرت پرش برای هر پرش اندازهگیری شده و سپس متوسط آنها گرفته شد.
آزمون دوی سرعت: زمان، مشخصشده در سطح دو سرعت ۱۰ الی ۳۰ متر روی یخ، با سلولهای فتوالکتریک مادونقرمز قرارگرفته ۱۰ و ۳۰ متر از خط شروع اندازهگیری شده و توسط نرمافزارهای موجود در بازار کنترل میشد. بازیکنان بر اساس علامت چشمی آمادهشده و با بالاترین سرعت ممکن فاصله ۳۰ متری را استیک میکردند. این دوی سرعت به ما امکان اندازهگیری مستقیم زمان را با زمان ۱۰ متر بهصورت متوسط میدهد. تنها بهترین عملکرد سه آزمایش نگهداری شد.
تحلیل آماری
مقادیر میانگین و انحراف استاندارد (SD) برای تمام متغیرها محاسبه شدند. تحلیل واریانسهای مقادیر تکراری (ANOVA) با تبعیت از روند کار Newman–Keuls آزمودن تفاوتهای بین دو گروه و اثرات برنامه EMS بر متغیرهای وابسته (قوای جسمانی، پرش و عملکرد سرعت) در هر گروه قبل و پس از دوره سههفتهای استفاده شد. روابط بین قوای ایزو سینتیک، پرش عمودی و عملکرد اسکیت نیز با استفاده از روابط همبستگی محصول Pearson بررسی شدند. در تمام روند کارهای آماری، سطح اهمیت ۰٫۰۵ پذیرفته شد.
جدول ۱: عملکردهای پرش عمودی در گروههای تحریک الکتریکی (ES) و کنترل (C) قبل و پس از دوره سههفتهای، مقادیر میانگین هستند.
نتایج
قبل از تمرین، هیچگونه تفاوت معناداری بین گروههای ES و C در مشخصات فیزیکی، قوای زانو و عملکرد اسکیت مشاهده نشد. گروه C مقادیر بالایی برای ارتفاع ۱۵J و نیرو در مقایسه با گروه ES داشتند. هنگام در نظر گرفتن هر دو گروه قبل از دوره سههفتهای، رابطه معنادار منفی بین عملکرد اسکیت ۱۰ و ۳۰ متر مشاهده شد (شکل ۱).
قوای عضلانی: پس از سه هفته تمرین EMS، پیچش ایزو سینتیک بهصورت معناداری برای ES (شکل ۲) در شرایط برون مرکز و متمرکز افزایش یافت. بهجز برای شرایط برون مرکز ۶۰ درجه در هر ثانیه، گروه C هیچگونه افزایش پیچش معناداری نشان ندادند. هنگام مقایسه تغییرات پیچش پس از دوره ۳ هفته، به نظر میرسد که گروه ES پیچش بسیار بالاتری نسبت به گروه C داشتند. افزایش پیچش برون مرکزی ۶۰ درجه در هر ثانیه تفاوت معناداری بین گروههای ES و C نداشت.
عملکرد پرش عمودی: نتایج پرش عمودی، بهدستآمده قبل و بعد از دوره ۳ هفته، در جدول ۱ برای گروههای ES و C نشان دادهشدهاند. پس از تمرین EMS، ارتفاع پرش عمودی گروه ES بهصورت معناداری برای SJ، CMJ و DJ کاهش یافت. هیچگونه تفاوت معناداری قبل و بعد از دوره سه هفته برای اعضای گروه C مشاهده نشد. برای گروه ES، قوای ۱۵J پس از تمرین افزایش یافت. اگرچه افزایش ارتفاع ۱۵J قابلتوجه نبود. هیچگونه تفاوت معناداری برای گروه C به دست نیامد.
عملکردهای اسکیت: برای گروه ES، زمان اسکیت رفتن ۱۰ متر بهصورت معناداری کاهش یافت، اگرچه هیچ تغییری برای دوی سرعت ۳۰ متر مشاهده نشد (شکل ۳). عملکرد اسکیت گروه C قبل و پس از دوره ۳ هفته قابلمقایسه است.
شکل ۱: رابطی بین پیچش متمرکز ۲۴۰ درجه بر ثانیه و زمان اسکیت ۳۰ متر بهدستآمده قبل از دوره سههفتهای. گرو ه های ES و C با همدیگر برای نشان دادن رابطه خطی گروهبندی شدند.
بحث
مطالعه حاضر نشان داد که برنامه تمرینی EMS سههفتهای قوای ایزو سینتیک برون مرکز و متمرکز عضلات کشنده زانو و همچنین عملکرد اسکیت گروهی از بازیکنان هاکی روی یخ رقابتی در مقایسه با گروه کنترل را افزایش داده است. این شرایط بیان میکند که EMS میتواند ابزار سودمندی برای افزایش قوای عضلانی و سرعت اسکیت در بازیکنان هاکی روی یخ باشد. این یافتهها در مطابقت با گزارشات قبلی هستند که تأیید میکند دورههای مختصر EMS اثرات سودمندی بر قوای عضلانی و تواناییهای تخصصی ورزشکاران کارآزموده دارد.
بهطورکلی پذیرفتهشده است که سازگاریهای عصبی در تمرینات قدرتی اختیاری کوتاهمدت و تمرین EMS برجسته است. بهطور مثال، Maffiuletti و همکاران اخیراً بیان کردند که تمرین EMS میتواند باعث افزایش تحریک عصبی گردد که منجر به تعداد بیشتر واحدهای حرکتی درگیر خواهد شد. ازاینرو، افزایش قوای جسمانی بعد از تمرین EMS حاضر در انقباضهای ایزو سینتیکی حداکثری اختیاری برون مرکز میتواند تا حدودی به سازگاریها و عصبی مربوط باشد. این نتیجه بیان میکند که افزایش قوای جسمانی، مشاهدهشده در مطالعه حاضر تا حدودی میتواند با این واقعیت توصیف گردد که پس از دوره سههفتهای افراد مطالعه با انجام انقباض ایزو سینتیک آشنایی بیشتری داشتند. بااینوجود، چنین نتیجهای تنها برای سرعت زاویهای مشخص صحیح است و افزایش قوای جسمانی بهدستآمده برای گروه ES ما اصولاً میتواند به سازگاری عصبی اثرگذار بر فیبرهای با پیچش سریع مربوط باشد. علاوهبراین، فیبرهای با پیچش سریع در انقباضهای برون مرکز بیشتر درگیر میشوند. همچنین، اثربخشی تمرینات تکمیلی با تحریک الکتریکی بر اساس این مفهوم است که فیبرهای با پیچش سریع ابتدا فعالشده و تا حدی بیشتر توسط اصل اندازه Henneman پیشبینیشدهاند. مکانیزمهای مربوط به افزایش قوای جسمانی هر چه که باشند، مطالعه حاضر از فرضیه پیشین Kots و Chwilon حمایت میکند. علاوهبراین، انقباض ایجادشده با EMS باعث افزایش قوای جسمانی شده و میتواند نقص نیروی انقباض اختیاری حداکثری را با به دست آوردن واحد حرکتی حداکثری اصلاح کند. این حقیقت که EMS کمبود نیرو را با نسبت بیشتری از واحدهای حرکتی سریع به کار گرفتهشده اصلاح میکند میتواند مبنایی برای افزایش بیشتر قوای جسمانی باشد.
پژوهشهای مربوط به تأثیر تمرین EMS بر عملکرد پرش عمودی بسیار محدود است. در مطالعه حاضر، ارتفاع SJ، CMJ و DJ بهصورت معناداری پس از سه هفته EMS کاهش یافتند. چنین یافتههایی عجیب هستند اما در توافق کلی با آزمایشات قبلی هستند. علاوهبراین، چندین مطالعه در مواجهه با اثرات EMS بر پرش عمودی تغییر معناداری در ارتفاع پرش انفرادی مشاهده نکردند. سایر نویسندگان بهبود توانایی پرش را تنها ۱۰ روز یا ۴ هفته پس از پایان دوره تمرینی EMS مشاهده کردند، درحالیکه هیچگونه افزایشی فوراً پس از برنامه تمرینی به ثبت نرسید. در مقایسه با این دو مطالعه اخیر که از روند کار تحریک مشابه به آزمایش ما استفاده میکنند، نواقص مشاهدهشده ما در توانایی پرش عمودی میتواند به جمعیت مورد آزمون مربوط باشد. این دو مطالعه افرادی را در نظر گرفتند که بهصورت تخصصی برای پرشهای عمودی تمرین دادهشده بودند و در کنار آن برنامه EMS خود را ادامه دادند، چراکه بازیکنان والیبال یا بسکتبال بودند؛ و در مقابل، در مطالعه ما، افراد مطالعه بهصورت تخصصی برای پرشهای عمودی تمرین داده نشده بلکه برای اسکیت رفتن با سرعت تمرین دادهشده بودند. ازاینرو، تمرین بهتنهایی به نظر برای بهبود عملکرد عصبی عضلانی در تواناییهای تخصصی و پیچیده مانند پرشهای عمودی کافی نبوده و اما برای بهبود عملکرد تک مفصلی با افزایش تحریک عصبی کارآمد است؛ بنابراین، جلسات تمرینی طولانیتر و تخصصی برای مشاهده اثرات سودمند در عملکرد پرش عمودی با امکان کنترل کامل خصوصیات عصبی عضلانی در جهت ایجاد رفتار الاستیکی عضله اسکلتی نیاز هستند. در مطالعه حاضر، کنترل بیشتر خصوصیات عصبی عضلانی در وظایف پیچیده با در نظر گرفتن عملکرد اسکیت نشان دادهشده است.
شکل ۲: رابطه سرعت زاویهای – پیچش کشندههای زانو با استفاده از پیچش زاویهای ثابت (۶۰ درجه) برای گروه تحریکشده الکتریکی (نمودار بالا) و گروه کنترل (نمودار پایین). مقادیر میانگین هستند؛ * و ** نشاندهنده مقادیر بالاتر نسبت به قبل از دوره سههفتهای در سطح اهمیت P < 0.05 و P < 0.01 هستند.
بااینوجود، تمرین EMS اثرات مثبتی بر توانایی پرش عمودی و بر توان متوسط ۱۵J خواهد داشت. این افزایش نیروی قابلتوجه در روند ۱۵J میتواند ظرفیتهای استقامتی بهتر عضلات کشش زانو را نشان دهد. این یافتهها به بیان عملی نشاندهنده عملکردهای بیشتر در انتهای دنبالههای تخصصی هاکی روی یخ هستند. علاوهبراین، میتوان بیان کرد که این برنامه تمرینی EMS سههفتهای میتواند تأثیرات ویژه در شرایط مسابقه داشته باشد. علاوهبراین، این ظرفیتهای عصبی عضلانی و استقامتی بهتر کشندههای زانو میتوانند مفید باشند. چراکه اسکیت مستلزم تغییرات جهت حرکتی سریع و تکرارشونده است.
عملکرد اسکیت بهصورت معناداری به قوای عضلانی متمرکز مرتبط بود. ازاینرو، استفادههای عملی از تمرین EMS نمیتواند تنها برای افزایش قوای جسمانی و ظرفیتهای استقامتی بهتر باشد، بلکه بهبود عملکرد اسکیت با کاهش معنادار در زمان اسکیت ۱۰ متر نیز حاصل میشود. نتایج در ۳۰ متر نماینده بهتری برای حداکثر سرعت دو خواهند بود اما اهمیت کمتری در شرایط هاکی روی یخ دارند. علاوهبراین، در شرایط پیروزی در مسابقه، بازیکنان قادر به رسیدن ۸ متر بر ثانیه تنها پس از چهار حرکت هستند. استارت سریع در آغاز سرعت، همراه با افزایش قوای کشش زانوان، میتواند حاصل از تمرین EMS باشد و بیانکننده تغییرات محتمل بر عملکرد سرعت در کوتاهمدت است. بااینحال، هیچگونه رابطهای بین افزایش قوای عضلانی و عملکرد اسکیت ۱۰ متر مشاهده نشد. ازاینرو، همانطور که توسط سایرین بیانشده، این سازگاری ایجادشده با تمرین تخصصی EMS میتواند حاصل از تمرینات ورزشی مستمر هاکی روی یخ در برنامه تمرینی EMS باشد که سیستم عصبی مرکزی را قادر به بهینه کردن کنتور خصوصیات عصبی عضلانی میکند؛ بنابراین، تمرینات تخصصی ورزشی باید در طول EMS برای بدستآوردن سازگاریهای تخصصی انجام شود.
شکل ۳: زمان اسکیت برای گروههای تحریکشده الکتریکی (ES) و کنترل (C) در مسافتهای ۱۰ متر (نمودار بالا) و ۳۰ متر (نمودار پایین). مقادیر میانگین هستند؛ * نشاندهنده مقادیر کمتر از پیش از دوره سههفتهای در صد اهمیت P < 0.05 هستند.
تمرین EMS استفادهشده در مطالعه حاضر اساساً شکلی از تمرین مقاومتی ایزومتریک است؛ مانند مطالعه حاضر، افزایش قوای جسمانی غالباً پس از EMS مشاهده میشود اما این موارد نسبت به موارد بهدستآمده در تمرین اختیاری انجامشده با شدت و مدت مشابه برتری ندارند؛ بنابراین، زمانی که در کنار برنامههای تمرینی دوره انجام شود، EMS به نظر برای افزایش قوای جسمانی کشش زانوان بسیار مفید خواهد بود. مزیت دیگر EMS میتواند این باشد که جلسات تمرینی غالباً زمان کوتاهتری در مقایسه با تمرینات قدرتی ارادی و اختیاری دارند. بااینحال، اثرات تمرین EMS بر عملکرد فیزیکی افراد سالم هنوز نامشخص است و پژوهشهای بیشتری برای بررسی استفاده از EMS در کنار انقباض ایزومتریک و همراه با سایر انواع تمرین در جهت افزایش تخصص تمرین موردنیاز است.
بهطور خلاصه، مطالعه حاضر نشان داد که افزایش در قوای جسمانی متمرکز و برون مرکز کشش زانو و عملکرد اسکیت میتواند در دوره نسبتاً کوتاهی (۳ هفته) با استفاده از تمرین EMS به دست آید. بهعنوان پیشنهاد عملی برای بازیکنان هاکی روی یخ، توصیه میشود که تمرین EMS میتواند در طول فصل برای بالا بردن قوای جسمانی و عملکرد اسکیت بدون مختل کردن تمرینات هاکی روی یخ استفاده شود. بااینوجود، آزمایشات بیشتری برای مشخص کردن مزیتهای بلندمدت تمرین EMS در هاکی روی یخ موردنیاز است.